مقدمه: عواملی وجود دارد که بر یادگیری و آموزش کودک تاثیر گذار هستند از جمله محیط.. تحقیقات نشان داده است که محله و مکانی که کودک در ان رشد می کند تاثیر قابل توجهی در رفتارهایی که کودک در سالهای اولیه و حتی دوره نوجوانی و بلوغ از خود نشان میدهد دارد.ومهم ترین عامل و اولین جایی که تربیت صحیح کودک در آن شکل میگیرد همان کانون خانواده میباشد که در این مقاله سعی میشود عامل های موثر بر یادگیری و آموزش و رشد کودک را بررسی و عوامل ایجاد تفکرات دارای بار منفی مانند پرخاشگری و خشونت در کودک را بررسی نمود. برای اینکه فضای آموزشی خوب و مطلوب را برای کودکان فراهم کنیم باید ویژگیها و نیازهای کودکان در سنین مختلف را بشناسیم و بر اساس آن به عوامل تاثیرگذار بر محیط بپردازیم.
تاثیر والدین بر آموزش کودک :
از سپیده دم تاریخ بشر تاکنون، خانواده به عنوان یک نهاد اساسی در نگهداری و تربیت فرزندان، نقش منحصر به فردی ایفا نموده است. بيشك خانواده، به عنوان نهادی مقدس و بیبديل، نخستين، مهمترین و اصلیترین پرورشگاه و آموزشگاه فرد محسوب ميشود و يكي از نهادهاي آموزشي و پرورشي عمدة جامعه است. بنابراين بيان هر گونه سخن و انديشهای دربارۀ تربيت کودکان و نوجوانان و داشتن هر گونه انتظاري از آنان بيتوجه به نقش حياتی خانواده، سخن و انديشهای نادرست قلمداد میشود و انتظاري عبث و بيهوده است.اساس يك جامعة سالم را خانوادههای سالم ميسازد. هر فردي در خانوادهاي به دنيا ميآيد، بزرگ ميشود و تكامل مييابد. اين خانوادة سالم است كه انسان سالم پرورش ميدهد. خانواده سالم، خانوادهاي است كه به نيازهاي همهجانبه ی اعضاي خود در گسترة حيات توجه دارد و سعي ميكند به انتظارها و نيازهاي آنان به شيوههاي درست پاسخ دهد. خانوادة سالم، خانوادهاي است كه در انديشهی پرورش انسانهاي رشيد است و انسانهاي رشيد، كساني هستند كه به رشد همه جانبه نايل شدهاند. بديهي است براي نايل شدن به رشد همه جانبه، توجه به نیازهای همه جانبه و آموزش همه جانبه ضروری است.
بيدليل نيست كه اكثر روانشناسان، مشاوران و متخصصان تعليم و تربيت در فرايند مطالعة ناهنجاريهاي رفتاري و عاطفي كودكان، ريشه ی رفتارهاي نابهنجار را در گذشتة فرد، يعني در دوران كودكي و در بستر خانواده جستجو ميكنند.
زماني كه با ناهنجاريهاي رفتاري و عاطفي، مانند لجبازي، پرخاشگريو…،كودكانروبه رو میشویم ملاحظه ميشود كه اين گونه رفتارها در اكثر موارد معلول هستند، نه علت. بيشك علتها را در درجه ی نخست در خانواده و در رابطه با مثلث مقدس پدر و مادر و فرزند و در قدم بعدی در مدرسه و در رابطه با معلمان و مربيان و سپس در عرصه ی جامعه بايد مورد مطالعه و بررسي قرار داد.
والدین نخستین کسانی هستند که کودک از آنها منشاء می گیرد و با آنها در تماس است . اینها عاملان تربیت اند و عالیترین نقش را در زمینه پرورش و رشد شخصیت او ایفا می کنند . والدین از یک سو عامل وراثتند و از سویی دیگر عامل محیط .
عامل وراثت : از آن بابت که خصایص بسیاری را از خود و اجداد خویش به کودکان منتقل می کنند ( خصایص جسمی و روحی ) .
عامل محیط : یعنی دامان پدر و مادر نخستین مدرسه کودک است , که شخصیت وی در آن رنگ می گیرد . بسیاری از همتهای بلند , ارزشهای عالی , خلق و خوی نیکو , آزادگی ها , درون طبعی ها , کج خلقی ها و انزوا طلبی ها از دامان والدین منشاء می گیرد .
سنین مهم در تربیت :
ماههای اول تولد تا سن ۶ سالگی اوج پذیرش روح کودک است . تاثیر خانواده در ۴-۵ سال اولیه زندگی کودک فوق العاده زیاد است , زیرا در این مرحله از عمر حس ” تقلید ” در کودک بسیار قوی است و این دوره , مرحله کسب عادت است .
اگر کودک در این سن مورد مراقبت دقیق خانواده قرار گیرد , فردی آرام ودارای شخصیتی متعادل و فرمانبر خواهدشد و برعکس چنانچه از مهر و محبت خانوادگی محروم بماند , فردی کج رو و بزهکار خواهد شد .
بخش دوم : اهمیت خانواده و تاثیر فوق العاده آن :
” تاثیر خانواده در کودک و نقش مهم آن در سازندگی فرهنگی , اجتماعی , اخلاقی و عاطفی بسیار مهم و عظیم است . مساله خانه و نقش او در پرورش کودک و دادن مبانی زندگی اجتماعی و فرهنگی را نمی توان نادیده گرفت . با همه تاثیرهایی که طفل از جامعه و هم بازیها و معلمان خود می گیرد , باز بیشتر تحت تاثیر خانواده است .
نقشهای مهم خانواده
۱- نقش سازندگی
۲- نقش فرهنگی
۳- نقش اجتماعی
۱- سازندگی خانواده :
طفل فطرتاً پاک به دنیا می آید و این خانواده است که او را صالح یا فاسد بار می آورد . تربیت و خانواده حتی خصایص و صفات وراثتی را تحت الشعاع قرار می دهد و گاه خنثی می سازد . کودک دفتری از کتاب طبیعت است که در آن چیزی نوشته نیست .این خانواده است که در آن دفتر جملات افتخار آمیز یا ذلت آفرین می نویسد . خانواده شخصیت کودک را رنگ می دهد و خط مشی او را در زندگی حال و آینده معین می سازد و در او سازندگی یا ویرانگری ایجاد می کند .
۲- نقش فرهنگی خانواده :
کودک در جایی به دنیا می آید , که از قبل ساخته و دارای فرهنگی ارزیابی شده , یا غلط است . طفل از همان روزهای تولد این فرهنگ را از طریق والدین , کسان و بستگان می گیرد و بر این اساس ذهن و افکار او شکل می یابد . بر اساس ذوق و نظر والدین است . در جنبه کسب اطلاعات و معلومات عمومی , مساله زبان و مکالمه , طرز معاشرت و آداب زندگی , اخلاق , عشق و محبت , صمیمیت و همکاری , همدردی و همسانی , شرافت و عزت نفس و صدق و صفا نیز خانواده نقش اساسی دارد . خانواده مهمترین مرکز انتقال تمدن است بدان حد که میزان انسانیت و مدنیت آدمی بسته به این است که در کدام خانواده و با چه بعدی از مدنیت پرورش یافته است .
۳- نقش اجتماعی خانواده :
خانواده نخستین مسئول صلاح و فساد جامعه است . از آن بابت که بنیانهای فکری کودک در خانواده گذاشته می شود . نخستین محیطی که فرد را به زندگی اجتماعی می کشاند و تمایلات و اندیشه های دینی , سیاسی , عقیدتی , اجتماعی و ایده آلها اغلب از آنجا منشاء می گیرد . خانواده مسئول عیب ها و فسادهای بیشمار اجتماعی و منبع هرگونه خیر و برکت و نعمت و سعادت جامعه است .
۴- نقش عاطفی و اخلاقی خانواده :
خانواده اولین محلی است که طفل احساسات و عواطف قوی و یا ضعیف خود را به دست می آورد . خانواده وسیله ای برای انتقال آداب و اخلاق و رسوم و سنت صحیح یا غلط است . کودک در خانه اخلاق , اعتماد به نفس , پاکدلی , مقررات , احترام به قانون , ادب , انسانیت , مهر و عاطفه , انس و الفت و یگانگی و مهرورزی را یاد می گیرد و یا خشونت و بی بند و باری و کینه توزی و سخت دلی و … را می آموزد .
صفات و خصایص والدین
کودک امانتی از سوی خدا در دست والدین است . آنها وظیفه دارند چون باغبان این نهال نورسیده را نیکو بپروراندو زمینه را برای رشد همه جانبه و به ثمر رساندن او فراهم کنند . بدیهی است هر فردی نمی تواند شایسته احراز این مقام باشد . درست است که بلوغ و رشد جسمی زمینه رابرای ازدواج فراهم می کند , اما برای پدر و مادر شدن علاوه بر رشد و بلوغ عقلی و اخلاقی و عاطفی و مدیریت برای اداره کانون خانوادگی و سرپرستی فرزندان امری لازم است .آگاهی از وظایف خود و مسایل کلی تربت فرزند و امور و جریانهایی , که برای اطفال پیش می آید ، آشنایی به مسئولیتی که فرد در قبال فرزند در برابر خدا و جامعه دارد , بیداری و هشیاری نسبت به وضع زمان و مکان , موقعیت و اوضاع و احوال زندگی و جریانهای روز لازم است تا بتوانند در برابر این وضع و مخاطرات آن به انجام وظیفه تربیت بیخود نیکو بپردازند . دکتر جلالی در کتاب خود به نام روانشناسی کودک ( ص ۲۹۶ ) می نویسد: کسانی قادرند کودکان را تربیت صحیح هیجانی و عاطفی بدهند , که خود در دوره طفولیت و در طول عمر تربیت صحیح اخذ کرده باشند . پدر و مادری که پر از عقده هستند و دائما خشمناک و در امور جزیی بر آشفته می شوند … نمی توانند هیجانها و عواطف کودکان را در مسیر صحیح سوق دهند .
تأثیر خصائص والدین در خصائص فرزندان
و از اینجاست که معلوم می شود اصولا هرکس بخواهد فرزندانش دارای صفات و خصایص معین باشند , ناگزیر است خود همان خصایص را واجد باشد . پیامبر اکرم ( ص ) به ابوذر فرمودند : وقتی انسان صالح و نیکو کار شد , خدا به واسطه صالح بودن او فرزندان و فرزند زادگانش را نیز به صلاح خواهد آورد.
والدینی که از مهارتهای تربیتی آگاهی کافی ندارند، از خشونت و پرخاشگری بیشتر استفاده میکنند. پرخاشگری، معمولا الگویی از رفتارها و اعمال است که در ایجاد ارتباط مؤثر بین کودک و والدین لطمه میزند. والدین پرخاشگر، مسائل را در کوتاهمدت ممکن است حل کنند؛ اما بر چگونگی رشد و تطبیق با مشکلات در بزرگسالی کودکان، اثر مخربی میگذارد.
هر پدر و مادری این حق را دارد تا آن طور که فکر میکند، فرزندش را بزرگ و تربیت کند؛ اما تمام والدین درک و شناخت کافی از چگونگی تربیت کودک خود ندارند. خیلی از والدین به طور ناخواسته، به دلایل مختلف تربیت خشن و رفتارهای پرخاشگرانه با کودک خود نشان میدهند. این پرخاشگری در بیشتر وقتها ادامه مییابد؛ چرا که بسیاری از والدین از الگوی رفتاری پرخاشگرانه یا نامطلوب خود آگاه نیستند. خیلی از آنها عواقب سوء رفتار با کودک خود را نمیدانند. بسیاری دیگر از مشکلات ارتباط با کودک خود آگاه اند؛ اما راههای مناسب برای بهبود ارتباط را به خوبی نمیشناسد. آگاهی از فرزندپروری مناسب، شناخت تربیت پرخاشگرانه و یادگیری بهبود رفتار با کودک، برای رشد، تحول و سلامت روان کودک بسیار مفید است.
ویژگیهای تربیت پرخاشگرانه:
تربیت پرخاشگرانه میتواند به شکلهای مختلف باشد. پرخاشگری شامل کلامی (تحقیر کردن، مسخره کردن، فحش دادن، داد زدن) و جسمی (لتوکوب، کنترل بیش از حد جسمی و …) است. بر اساس مطالعات، کودکانی که در معرض پرخاشگری والدین قرار گرفته اند، بیشتر احتمال دارد که پرخاشگری در کودکی و بزرگسالی نشان دهند. برخی ویژگیهای رفتاری والدین پرخاشگر عبارت است از:
• اجرای اعمال تربیتی بیش از حد خشن.
• به کار بردن تنبیههایی که کودک را تحقیر میکند.
• ایجاد ترس برای کنترل کودک.
• جیغ و داد کردن بر سر کودک.
• بدرفتاری یا تنبیه بدنی مثل لتوکوب کردن.
تأثیرات پرخاشگری والدین بر کودک:
پرخاشگری و دعواهای والدین میتواند تأثیرات منفی کوتاهمدت و درازمدت زیادی بر کودک بگذارد. برخی از اثرهای منفی پرخاشگری والدین شامل موارد زیر است:
• افزایش مشکلات رفتاری در کودکان.
• مشکلات تحصیلی و افت تحصیلی.
• گوشهگیری و کنارهگیری اجتماعی.
• کاهش اعتماد به نفس کودک و افزایش احساس بیارزشی و احساس گناه.
• افزایش احتمال ایجاد اختلالهایی مثل اضطراب، افسردگی در کودکان و مشکلات رفتاری
• ایجاد مشکل در روابط اجتماعی، سازگاری و تأثیر منفی بر روابط در بزرگسالی.
• یادگیری پرخاشگری و ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه در کودکی و در روابط بزرگسالی.
• افزایش احتمال سوء رفتار و تربیت پرخاشگرانه با کودک خود در بزرگسالی.
راههای مقابله با پرخاشگری در والدین:
برخی والدین به دلیل شرایط محیطی یا ویژگیهای فردی، ممکن است تربیت خشن یا رفتارهای پرخاشگرانهی بیشتری نسبت به کودک خود داشته باشند. به کارگیری نکات تربیتی فرزندان و استفاده از برخی راهها برای مقابله با پرخاشگری والدین که در ادامه شرح داده ایم، مفید خواهد بود.
• یادگیری تنظیم هیجان و مدیریت خشم، با روشهایی مثل خواندن کتاب، تمرین مدیریت و مشاوره گرفتن.
• افزایش آرامش و روحیهی مثبت با روشهایی مثل ورزش، یوگا و موسیقی آرامبخش.
• افزایش ارتباط مثبت با کودک، وقتگذرانی با کودک و انجام فعالیتهایی مثل بازیهای تعاملی، قصهگویی، بیرون رفتن با کودک، نشان دادن محبت با رفتارهایی مثل در آغوش گرفتن کودک، نوازش کردن و تشویق کردن کودک، احترام به کودک و گوش دادن به او.
• شناخت ویژگیها و توانمندی کودک و تعدیل کردن انتظارات از کودک.
• شناخت علت پرخاشگری مثل مشکلات ارتباطی با همسر یا خانواده، فشارهای روانی، اختلالهای اضطرابی، الگوهای رفتاری آموخته شده یا ویژگی عصبی بودن، تحریکپذیری و… سپس تلاش برای حل علت زیربنایی، با گرفتن کمک تخصصی.
با توجه به مواردی که در بالا به آن اشاره کردم، بهتر است که والدین از پرخاشگری با کودکان خودداری کنند و با بالا بردن سطح آگاهی شان نسبت به امور تربیتی فرزندان، از روشهای مؤثرتر بهره بگیرند تا کودکان سالم از لحاظ روانی و جسمی داشته باشند.
رفتارهای اشتباه والدین و تأثیر آنها در بزرگسالی کودک:
این قدرت را به فرزندتان نمیدهید تا خود برای زندگی اش تصمیم بگیرند
زمانی که پدر و مادرها برای فرزندانشان تصمیم میگیرند، در واقع فرصت مستقل بودن را از آنها میگیرند. هر کودکی باید این حق را داشته باشد که برای زندگی خود تصمیم بگیرد، البته این بدین معنی نیست که پدر و مادر هیچ دخالتی در آن نداشته باشند، بلکه آنها باید نظارت و حمایتهای لازم را داشته باشند.
اگر کودکان توانایی تصمیمگیری نداشته باشند، قادر به حل کردن مشکلات شان هم نخواهند بود. در این شرایط، آنها حتی در بزرگسالی هم برای تصمیمگیری به تایید فرد دیگری نیاز دارند. در واقع آنها نمیتوانند جایگاهشان را در جهان پیدا کنند، چون هیچوقت نمیدانند که دقیقاً از زندگی چه میخواهند.
در مقابل آنها مدام دعوا میکنید
کودکانی که مدام دعوای پدر و مادرانشان را دیده اند، در بزرگسالی ۲ نوع رفتار از خود نشان میدهند: یا از بحث کردن بیزارند و به شدت از آن دوری میکنند یا این که مدام در پی آزار رساندن به دیگران هستند. در این شرایط، دخترا سعی میکنند به مردان نشان دهند که از آنها قوی ترند و پسرها عین رفتار پدرهایشان را تکرار میکنند. در برخی موارد، آنها متوجه رفتار اشتباهشان میشوند و برای دوری از آن به مواد مخدر یا الکل روی میآورند.
درخواستهای غیرممکن از آنها دارید
از آنجا که کودکان به پدر و مادرشان اعتماد دارند، تمام تلاش شان را میکنند تا خواسته آنها را زمین نزنند. اما اگر در این راه شکست بخورند، خود را سرزنش کرده و احساس میکنند که لیاقت عشق آنها را ندارند.
زندگی با این نوع پدر و مادرها بسیار سخت است. فرزندان این نوع والدین باید مدام در پی برطرف کردن خواستهها و انتظارات غیر واقعی آنها باشند. در واقع آنها مدام در حال دویدن و رسیدن به موفقیت هستند، اگر هم شکست بخورند، افسرده و دلسرد میشوند. این نوع رفتار نه تنها به خود پدر و مادر، بلکه به فرزندان آنها نیز آسیب میرساند و آنها را از لذت بردن از زندگی باز میدارد.
به عنوان یک پدر، به فرزندانتان توجه نمیکنید
فرقی نمیکند که فرزند شما دختر باشد یا پسر، عدم توجه شما به عنوان پدر، در شخصیت او در بزرگسالی تأثیر منفی خواهد گذاشت. شجاعت و رشد شخصی کودک تا حد زیادی وابسته به پدر است. در این شرایط، اگر کودک توجه لازم را از پدرش دریافت نکند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پسرها معمولاً همان رفتار پدر را تقلید خواهد کرد. دخترها نیز در برقراری یک رابطه رمانتیک به مشکل بر میخورند. مشکل اینجاست که دخترها معمولا مردی را انتخاب میکنند که شبیه پدرشان باشد، بنابراین طبیعی ست که در این شرایط با سردرگمی روبه رو و نسبت به تمام مردها بدبین میشوند.

احساسات کودکتان را سرکوب میکنید
گاهی پدر و مادرها کودکان را به خاطر رفتاری که دارند، سرزنش میکنند. به عنوان مثال در شرایط مختلف به آنها میگویند: «پسر که گریه نمیکند»، «تو که بچه نیستی»، «گریه نکن» و… این جملات نه تنها برای کودکتان آموزنده نخواهد بود بلکه احساسات او را نیز سرکوب خواهد کرد. هر چه بیشتر یک فرد احساسات خود را کنترل کند، منزوی تر میشود. این افراد در بزرگسالی قادر به تقسیم احساسات شان با دیگران نیستند یا در زمانهای عصبانیت، آنقدر خودخوری میکنند تا ناگهان یک جایی به بدترین شکل ممکن از کوره در میروند.
کودک با دیدن رفتار ناخوشایند و سرزنش های پدر و مادر خود شاید به پرخاشگری رو بیاورد. پرخاشگری به حالت منفی ذهنی با نارسایی ها و انحرافات شناختی و بروز رفتارهای سازش نایافته گفته میشود. همچنین هرگونه رفتار آشکار اعم از فیزیکی و کلامی که منجر به آسیب رساندن به شخص، شیء و یا نظایر آن شود، پرخاشگری نام دارد.یکی از شایع ترین مشکلات کودکان دوره دبستان ، پرخاشگری است که با نگرشها و سبکهای والدگری والدین رابطه مستقیم دارد. دوران دبستان زمان مناسبی برای تشخیص مشکلات عاطفی، اجتماعی ، و تحصیلی آینده کودکان بوده و نقش حیاتی در تحول و سازش یافتگی کودکان دارد. این دوره که یکی از مهمترین مراحل زندگی است، شخصیت فرد پایه ریزی شده و شکل میگیرد. اغلب اختلالات و سازش نایافتگیهای
رفتاری پس از دوران کودکی، ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی و عدم هدایت صحیح در روند تحول است. این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک میشود.
پرخاشگری بر اثر عوامل مختلفی در کودک ایجاد میشود:
علل ارثی
بعضی از افراد پرخاشگر، پدر یا مادر یا اجدادشان زمینه پرخاشگری را دارند و به کودکان خود منتقل می کنند. همان گونه که خصوصیات جسمانی مانند رنگ چشم- مو- قد و… منتقل می شود خصوصیات روانی نیز منتقل می شوند.
علل جسمانی
بچه هایی که از نظر جسمانی مشکلاتی مانند کم کاری یا پرکاری بعضی غدد- مشکلات بینایی یا کم خونی و… دارند آمادگی بیشتری برای پرخاشگری دارند.
ناکامی
کودک تمایل به چیزی دارد ولی مانعی باعث می شود که به خواسته خود برسد، انسان یک سری نیازهایی دارد که اگر مانعی برای ارضای نیازهای واقعی او به وجود بیاوریم زمینه را برای پرخاشگری مهیا کرده ایم.
یادگیری
گاهی کودکان پرخاشگری را از والدین- دوستان- فیلم هایی که می بینند و… تقلید کرده و یاد می گیرند.
نابسامانی خانواده
در خانواده هایی که اختلاف و کشمکش باشد و دائم اعضای خانواده از هم انتقاد کنند و محیط خانه ناامن و نامتعادل باشد زمینه برای پرخاشگری بیشتر است. جایی که محبت، رأفت، انسانیت، لطف و صمیمیت، دلسوزی، خدمت به هم وجود دارد بچه ها کمترین مشکل را پیدا می کنند.
اعتیاد یکی از والدین
مرد و زنی که معتاد باشند زمینه را برای پرخاشگری دیگران آماده می کنند.
تنبیه بدنی
تنبیه بدنی یکی دیگر از دلایل پرخاشگری است- تنبیه به معنی بیدار کردن- هشدار دادن- تذکر دادن یا محروم کردن موقت است نه به معنی کتک زدن و تحقیر کردن.
رفتار متضاد والدین
رفتار متضاد والدین زمینه را برای پرخاشگری ایجاد می کند مثلا پدری که دستور می دهد و مادر برخلاف آن دستور عمل می کند و بالعکس. هرچه تضاد بین والدین، خانه و مدرسه بیشتر باشد حالت پرخاشگری در کودک بیشتر می شود.
غیبت های طولانی والدین
پدرانی که برای مدت طولانی فرزندان خود را نمی بینند و مادرانی که کمتر در منزل حضور دارند، این عاملی است برای پرخاشگری کودکانشان.
– تبعیض بین خواهر و برادران از عوامل ایجاد پرخاشگری در کودکان است.
” از عوامل دیگر پرخاشگری این است که بعضی انسان ها آداب کنترل نفس خود را نمی دانند، اگر انسان متقی باشد بر خشم خود مسلط می شود.”
عامل دیگری که باعث میشود کودک به پرخاشگری دست بزند برنامه های خشونت امیز تلویزیونی می باشد
کودک در برابر تلویزیون، هم فعّال است و هم منفعل.او در دریایی از فیلمها، بازیها، داستانها و مسابقههای تلویزیونی غرق شده است و به تصاویر خشونتآمیز به دقت نگاه میکند و ضمن لذت بردن از قدرت شخصیتهای داستانی یا قهرمانان مسابقه، همه آموختههای خود را در مدرسه، با همکلاسیها یا در کوچه و محله با همسالان خود تمرین میکند.
خشونتهای مکرر در برنامههای تلویزیونی، ممکن است حساسیت کودک را به خشونت از بین ببرد و رفتارهای پرخاشگرانه را طبیعی و قابل قبول جلوه دهد. بنابراین، مشاهده خشونت در تلویزیون، باعث از بین رفتن حسّ بازداری کودک نسبت به اعمال پرخاشگرانه میشود و ممکن است کودک در تعامل با دیگران، بهراحتی به خشونت متوسل شود. کودکانی که شاهد برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی هستند، با دوستان خود درباره این برنامهها در مدرسه گفتوگو مینمایند و بهتدریج خشونت را به عنوان راهی برای حلّ مشکلات میپذیرند؛ برای مثال، به همکلاسیهای خود صدمه میزنند، بحث و جدل میکنند، از قواعد کلاس پیروی نکرده، برای آنچه میخواهند، بردباری کمتری از خود نشان میدهند.
نمایش خشونت در تلویزیون، در ایجاد ترس و بیاعتمادی در کودکان نقش مهمی ایفا میکند. همچنین، کودکان بعد از تماشای این برنامهها، نگراناند که قربانی یک جنایت خشونتآمیز شوند. تحقیقات متعددی که در آمریکا و انگلستان در مورد تأثیر تلویزیون روی بچهها به عمل آمده، حاکی از این مسئله است که تلویزیون، اضطرابهای کودکان در مورد آیندهشان و به طور کل، احساس عدم امنیتشان را افزایش میدهد و خیلی زود پیچیدگی شرایط اجتماعی را بر آنها آشکار میسازد.
معمولاً خشونت رسانهای، بهویژه به کودکان زیر ۸ سال، صدمات روحی و جسمی جبران ناپذیری وارد میکند؛ زیرا آنها نمیتوانند بهآسانی تفاوت بین دنیای حقیقی و خیالی را درک کنندو این باور در آنان تقویت میشود که جهان، خشن است و باید از آن ترسید. کودکانی که بیننده برنامههای خشن هستند، از دیگران انتظار رفتار خشونتآمیز دارند و دنیا را مکانى خطرناک تصور میکنند. کودکان یا به طور مستقیم از آنچه بر صفحه تلویزیون میبینند، الگوگیری میکنند و یا آن را به ذخیره الگوهای رفتاری خویش میافزایند. کودکان ما امروز در جامعهای زندگی میکنند که ساختار روانی و فرهنگی و سیاسی آن، تفاوتهای ویژه خردسالان را با شرایط زندگی بزرگسالان محترم نشمرده، برای آن ارزش و اعتبار خاصی قائل نیست. وقتی دریچههای جهان بزرگسالان با همه ویژگیهای آن به روی اطفال خردسال باز میشود، طبیعی و بدیهی است که همه چیز، از جمله ارتکاب به جرایم مردانه، مورد تقلید کودکان قرار میگیرد. تکرار خشونت در برنامههای رسانهای، باعث میشود کودک خشونت را یاد گیرد و با تقلید، آن را به دنیای واقعی خود منتقل کند. رفتارهای پرخاشگرانه کودک به شکلهای مختلف آشکار میگردد؛ از قبیل: برانگیختگی بیش از حد، نگاههای تند و خشن، بههمفشردن دندانها، ایجاد مزاحمت کردن و حالت دفاعی به خود گرفتن، دیگران را سرزنش نمودن، نظم کلاس و مدرسه را بههمریختن، دروغگویی، دزدی، عدم رضایت از رابطه خود با اطرافیان، از مدرسه و معلم خاطره خوشی نداشتن، فرار از مدرسه و منزل. همچنین، پرخاشگری ممکن است به صورت تجاوز به حقوق دیگران و چیزی را به زور از دیگری گرفتن نیز ظاهر شود.
بهترین راهکار در جهت پیشگیری از تأثیر فیلمهای خشونتآمیز بر کودکان، نظارت والدین است. نظارت پدر و مادرها در دوران کودکی، امری قرآنی است؛ چنانکه خداوند میفرماید: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا؛ خانواده (زن و فرزندان) خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش.» و یا در آیه دیگر فرموده: «وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لا بْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَابُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ؛ هنگامی که لقمان به پسر خویش، در حالی که او را اندرز میداد، گفت: ای پسرک من! به خدا شرک میاور که بهراستی شرک، ستمی بزرگ است.»
والدین وظیفه دارند بر فرزندان نظارت کامل داشته باشند و برای تربیت فرزندان خویش، بهتر است از زبان عمل بهره گیرند که فصیحترین زبان است؛ نه اینکه خود به تماشای فیلمهای خشونتآمیز بنشینند و بعد فرزند خویش را از آن برحذر دارند. بدون شک، دیدن فیلمهای پُرتحرک و خشونتآمیز، باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان میشود. در اینگونه مواقع، شرکت در گروههای هنری، نقاشی، انجام فعالیتهای فرهنگی و بازیهای جمعی و مانند آن، میتواند روحیه آرامش را در کودکان تقویت کند.
راهکار دیگر در جهت کاهش آسیبهای ناشی از دیدن برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی در کودکان، این است که به پدر و مادرها آموزش داده شود از فرزندانشان بخواهند آنچه را در برنامههای تلویزیونی میبینند، با اتّفاقات واقعی مقایسه کنند. والدین باید به کودکان تفهیم کنند که تلویزیون در واقع مانند یک داستانگوست که داستانهای آن، ساختگی است. پدر و مادرها میتوانند به زبانهای ساده به کودکان تفهیم کنند که چگونه از جنبههای فناورانه مانند موزیک و نورپردازی، برای تحت تأثیر قرار دادن هیجانها و عواطف مخاطبان بهرهبرداری میشود.
همچنین، والدین میتوانند با استفاده از راههای پیشنهاد شده ذیل، کودکان خود را از خشونت افراطی موجود در برنامههای تلویزیونی محافظت کنند:
- به کارتونها یا فیلمهایی که کودکان میبینند، توجه کنید و بعضی از آنها را همراه کودک خود ببینید. چنانچه کودک خویش را به هنگام تماشای برنامههای خاص تلویزیونی همراهی نمایید، میتوانید سؤالهای او را بهتر پاسخ بدهید و جلوی کجفهمی او را نیز بگیرید.
- زمان تماشای برنامههای تلویزیونی را محدود کنید. توجه داشته باشید که تلویزیون را نباید در اتاق خواب بچهها قرار دهید. با این عمل، خود باعث میشوید کودک با آثار منفی برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی، به خواب نرود. همچنین، نظم ساعت خواب و بیداری دچار اختلال شود.
- به کودکان خود تذکر بدهید که هنرپیشه حقیقتاً مجروح نشده یا به قتل نرسیده؛ اما اینگونه خشونتها در دنیای واقعی، بسیار دردناک است و ممکن است منجر به مرگ انسان شود.
- هنگامی که برنامههای خشونتآمیز پخش میشود، بهتر است یا کانال را عوض کنید یا تلویزیون را خاموش نمایید و توضیح دهید که مشکل آن برنامه چیست. به گونهای با منطق درخور فهم کودک، آسیب و ضرر موجود در آن برنامه را توضیح دهید که میل کودک یا اصرار او برای تماشای این گونه برنامهها، کاهش یابد.
- در حضور بچهها، صحنههای خشونتآمیز را تأیید نکنید و بگویید بدترین شیوه برای حلّ یک مشکل، روش توأم با خشونت است.
- کودکان را تشویق نمایید که از میان انواع برنامههای تلویزیونى، دست به انتخاب بزنند؛ آنها را علاوه بر برنامههاى کودکان، با اخبار، ویژهبرنامههاى علمى، فیلمهاى کلاسیک و برخى مسائل و رویدادهای روز آشنا کنید.
- از نوارهای ویدئویى که از نظر سنّى براى کودکان مناسب است، براى اوقاتى که آنها در خانه هستند و یا زمانى که تشخیص مىدهید یک برنامه تلویزیونى مناسب طبع یا سنّ کودک نیست، بهره ببرید.
سخن آخر:
همانطور که در طول مطالب مقاله دیده ایم خانواده و محیط خانواده بیشترین تاثیر را بر آموزش و تعلیم و تربیت کودک را دارد.
ویکتورهوگو گفته که : آینده ی کودکان بسته به تربیت پدر و مادر است
منابع و مآخذ:
۱٫مقاله تأثير عوامل محيطي بر یادگیری و رفتار در محيط هاي
آموزشي (ابتدايي) درشهر/مهندس آيناز لطف عطا */کارشناس ارشد معماري، آذربايجان غربي، ايران.
۲٫ مقاله تأثير آموزش تربيت سازنده فرزندان به والدين در كاهش مشكلات رفتاري كودكان/دكتر مهدي تهرانی دوست، دکترزهرا شهريور، دکترجوادمحمودی قرائي، دکترجواد علاقبندراد
۳٫مقاله تأثیر آموزش تئوری انتخاب به والدین بر پرخاشگری فرزندان دانشآموز آنها در دوره ابتدایی
/لیلا چگینی،محمد اسماعیل ابراهیمی،علی صاحبی
۴٫روان شناسی یادگیری /مولفان فریبرز درتاج، محمد حسین خانی
۵ سایت روزنامه همشهری ایران
۶٫خبرگزاری رسمی حوزه، نویسنده:دکتر راضیه علی اکبری /کد۴۵۲۱۹۱
۷٫روان شناسی تربیتی /دکتر پروین کدپور
۸٫ مجله ویستا
۹٫پرتال جامع علوم انسانی /مقاله خشونت خانوادگی: خشونت خانوادگی و رفتارهای خشونت آمیز علیه کودکان/نویسنده گلناز فیروزی
۱۰٫ مقاله نقش خانواده در تربیت کودک /تهیه و تدوین اعظم احمد زاده