نویسنده: محمد خزائی
خلیجفارس یکی از مهمترین آبراهههای دنیاست که آبشخور تحولات بزرگی از ازمنهی دور تا به امروز بوده است و از اینسوی شناخت عمیقتر آن تأثیر شگرفی در درک مسائل باستانشناسی ازجمله تجارت، مکانیابی بنادر، راههای تجاری، دریانوردی و آشنایی با شناورهای این شاهراه دارد. گسترش روابط بازرگانی با مناطق دوردست در حوزه خلیجفارس بین مراکز تجاری ،مگن، دیلمون و ملوخ باعث شکوفایی این ناحیه(حوزه خلیجفارس) در دوران آغازین تاریخی گردید که ازجمله نتایج آن میتوان به وجود آمدن شرکتهای حملونقل دریایی درحالتوسعه اشاره کرد . تجارت از راه دریا و شبکههای رودخانهای مستلزم داشتن دانش کافی از شناورها،لنگرگاهها ،مسئله بارگیری ،شکل فیزیکی شناورها و نقشههای دریایی است که مردمان این حوزه با آشنایی و استفاده از ترکیب نی با قیر و بعدها استفاده از الوار به توسعه تبادلات این ناحیه دامن زدند. خیزش ملیگرایی عربی پس از جنگ جهانی دوم و تشدید تنشهای سیاسی میان ایران و کشورهای عربی به کشمکش واژگانی ناگواری بر سرنام خلیجفارس انجامید و انگیزهای شد که ایرانیان نامی کهن (اروندرود) را برای شط العرب ،راهآب مرزی میان ایران و عراق ،به کار برند و نیز سبب شد که برخی از تاریخنگاران کنونی ایران بر هویت همیشه ایرانی خلیجفارس تأکید کنند ،به همین نحو،کشورهای عربی هم امروزه بر استفاده از نام خلیج عرب تأکید میکنند.(potter ،۲۰۰۴:۳۴).
در بازسازی تاریخ این ناحیه، پرداختن به مباحثی مانند اینکه بهتر است این جا را خلیجفارس بنامیم یا خلیج عربی چندان سودمند نخواهد بود همچنین آقای محمد رُمیحی،مورخ کویتی، یادآور میشود که خلیجفارس نفت نیست، بلکه مردم و سرزمین آن است .همانگونه که خلیج پیش از کشف نفت وجود داشت و پسازآن نیز باقی خواهد ماند. اولین کاربرد واژه (دریا )در متون سومری دارای برنوشت a-ab-ba یا aba- ,ab هست.
در زبان اکدی نیز از واژه tiammtum که از ریشه سومری a-ba-ba وام گرفتهشده) برای نامیدن دریا استفادهشده و اسم تیامت(tiamt) نام یکی از خدایان بینالنهرین است (خدای در ارتباط با آبها). در دوره سارگن اکدی (۲۳۳۴-۲۱۵۰ ق. م ) از خلیجفارس بهعنوان دریای پایین(سفلی) یادشده است,در دوره ریموش(۲۲۸۴-۲۲۷۵ق.م) و مانیشتوسو(۲۲۷۵-۲۲۶۱ق.م) و نارامسین (۲۲۶۰-۲۲۲۴ ق.م)و گودا(۲۱۴۱-۲۱۲۲ ق.م )از خلیجفارس بهعنوان دریای پایین نامبردهاند.در کل سومریان برای نامیدن خلیجفارس از کلمهa.ab-ba-sig-sig و از کلمه a-ba-ba igi .nim برای نامیدن دریای مدیترانه و در دوره اکد برای نامیدن خلیجفارس از کلمهtiamtu sa-pil-tim استفاده میکردند.
آشوریان نیز مانند سومریان و اکدیها برای نامیدن خلیجفارس از واژه tamtu sap-litu یا برنوشت ki-ta استفاده کردهاند.
در زمان پادشاهی شلمانز سوم و سارگن دوم و سناخریب و آشوربانی پال به خلیجفارس (marratu) گفته میشد.
بعد از تسلط پارسیها بر بینالنهرین اولین باری که از خلیجفارس نامبرده میشود در استوانه کوروش ذکر شده که کوروش خود را : شاه چهارگوشه جهان، از دریای بالا تا به دریای پایین میداند.
،(sari a-si-ib parakke s aka-li-is-kib-ra-ata-is-tu tam-tam e-il-tim a-di tam-tim sap-il-tim a si-bi)
داریوش اول(۵۲۱-۴۸۶ ق.م) در بلندیهای کنار آبراهه, در میدان دید کشتیها ,سنگنوشتههای ایستادهای با بلندی بیش از سه متر از سنگ گرانیت سرخ برپا کرده بود و با خطوط فارسی باستان,ایلامی ,و بابلی و در روی دیگر آن به خط هیروگلیف مصری نام خلیجفارس را ذکر کرده است (DZc بند ۳ ):من پارسی هستم,از پارس مصر را گرفتم,فرمان کندن این ترعه را دادم,از رودخانه به نام نیل,که در مصر جاری است,تا دریایی که از پارس میرود (اب ییی دری ت ی هچا پارسا) پسازآن این ترعه کنده شد ,چنانکه فرمان دادم,و کشتیها از مصر از وسط این ترعه بهسوی پارس روانه شدند .چنانکه مرامیل بود.داماستس یونانی کمی بعد به باز بودن نام آبراهه به خلیجفارس اشاره دارد. هرودت از خلیجفارس نام نبرده و از دریایی به نام « اریتره» نام میبرد. خلیجفارس در منابع دورهی کلاسیک به شکلهای مختلفی معرفی و توصیفشده است.آریانوس که در سدهی دوم میلادی میزیست در کتاب معروف خود آناباسیس (لشگر کشیهای اسکندر) نام خلیجفارس را«پرسیکون کایتاس» آورده است.کوینتوس کورسیوس روفوس ،مورخ رومی در قرن اول میلادی ،خلیجفارس را به معنی آب گیر پارس خوانده است و بطلمیوس نیز در قرن دوم میلادی آن را آکواروم پرسیکو یادکرده است.استرابو در توصیف خلیجفارس مینویسد:«در تمام طول ساحل دریا ،در فرورفتگی،درختانی شبیه به درخت غار و یا زیتون میروید که هنگام بالا آمدن مد،زیر آن میروند و چون آب به هنگام جذر پایین میرود،پیدا میشوند.باوجوداین جنگل،زمینی که مشرف بر کرانه است،درخت ندارد و همین امر بر شگفتی این پدیده میافزاید.چنین است اظهارات اراتوستنس دربارهی دریایی پارسی آنکه چنانکه پیش از این متذکر شدم. او همچنین اضافه میکند: «خلیجفارس را دریای پارس نیز میخوانند چنان تنگ است که از هرموز و دماغهی کارمانیا میتوان دماغهی ماکیه در عربستان را دید. از دهانه ،آن ساحل سمت راست که دیره مانند است ،تا «تردون»و دهانهی فرات ؛ تشکیل میشود از ساحل کرمانیا و بخشی از پارسیان وشوشیان و بابلی آنکه رویهمرفته ۱۰۰۰۰ استادیا درازا دارد. آمیانوس مارسلینوس، نویسندهی رومی قرن چهارم میلادی ،خلیجفارس را اینگونه توصیف کرده است:«این دریا دارای جزایر فراوان و از حیث رفتوآمد کشتیها ،معتبر و مهم است.خلیجفارس به شکل دایرهای است که مسافت دور آن تقریباً بیست هزار استادیا است و تعداد شهرها و شهرکهای واقع در ساحل آن بهقدری است که گویی بههمپیوستهاند در کنار دریا تجارت و معاملات کاملاً رواج دارد.
ازجمله مورخین اسلامی که به خلیجفارس اشاره میکنند میتوان به: ابن خرداذبه(۲۱۱هجری) ابوبکر احمد محمد همدانی(۲۷۹ هجری) رامهرمزی(۳۴۲ هجری) استخری(۲۴۶ هجری) مسعودی(۳۴۶ هجری) مقدسی (۳۵۵ هجری) ابوریحان بیرونی خوارزمی(۴۴۰ هجری) مقدسی(۳۷۵ هجری) ابن بلخی ,کتاب حدود العالم من المشرق المغرب و… به خلیجفارس و یا بحر فارس اشاره میکنند. براساس تغییرات رخ داده در تراز آب خلیج فارس طی هلوسن ،برخی از باستان شناسان معتقداند که تشکیل جوامع اولیه در بستر خشک خلیج فارس رخ داده است. این پیشروی دریا موجب رانده شدن سومریان از بستر خلیج فارس و استقرار آنها در جنوب میان رودان شده است .این فرضیه که به فرضیه “واحه خلیج فارس” معروف است تصریح می کند که در آخرین دوره یخبندان ،جمعیت های پیش از تاریخ در بستر خلیج فارس در اطراف منابع آب شیرین ماننده چشمه ها ،رودخانه ها، و سیستم های تالابی جمع شده بوده اند. برخی از محققین تصور می کنند که پیش روی سریع آب خلیج فارس پس از عصر یخبندان ،الهام بخش “باغ عدن”یا (“بهشت”) یا داستان طوفان نوح است که در کتاب انجیل آمده است. طغیان خلیج فارس در طی هلوسن ممکن است جمعیت های اولیه ساکن بستر خلیج فارس را به مهاجرت مجبور کرده که در نهایت در عربستان ،جنوب ایران و میان رودان جنوبی مستقر می شوند و سپس این مهاجرت منجر به تشکیل نخستین مراکز یکجانشینی و شبه دولت های اولیه شده است.
محمد خزائی؛ کارشناسی ارشد باستان شناسی
- منابع
۱- دارک،کن،آر،ترجمه عبدی،کامیار،۱۳۹۳،مبانی نظری باستان شناسی ،تهران،نشر مرکز دانشگاهی.
۲- رائینی،اسماعیل،۱۳۸۹،دریانوردی ایرانیان ،نشر ققنوس،تهران،جلد۱ .
۳- رایینی،اسماعیل،۱۳۵۶،سرگذشت دریانوردی ایرانیان ،چاپ دوم ، ۱۳۸۹،ج ۱ و۲ .
۴- شارپ,نارمن,۱۳۸۴ فرمان شاهنشاهان هخامنشی ,نشر پازینه,تهران چاپ دوم
۵- لارنس.جی پاتر ،ترجمه آقاجری،محمد،۱۳۹۳،تاریخ خلیجفارس ،تهران، نشر ققنوس ،چاپ اول
- منابع لاتین
۱- Bibby. T.C,1973. Preliminary survey in east Arabia 1968. Jutland Archaeological Society publications 12, Copenhagen.
۲-Blazquez martinez J. M 2006., “Arabia the Arabs and the Persian Gulf”. Gero ‘n ۲۴/۲: p. 7-20
۳-Borger. Rykle.1978. Assyrisch-Babylonische Zeichenliste. Verlag Butzon & Bercker Kevlare. Germany.
۴- cleuziou,tosi,s,1993,black boats of magan ,south Asian archaeology .271/1 pp.745-760
۵- Englund, Robert K 1998- ((Texts from the Late Uruk Period)). In Eds, Bauer, J& Englund, R. K,Mesopatamien. Späturuk- Zeit und frÜhdynastische Zeit. Universitätsverlag Freiburg Schweiz,pp. 215-233-
۶- Finkel. Irving 2014. The Cyrus Cylinder. www.britishmuseum.org & www.caissoas.
com/cais/history/Hakhamaneshian/Cyrus-the Great/Cyrus_cylinder_complete.ht
۷- mansoury,sara,&the persian gulfs name in the mesopotamian records ,the charter of cyrus the great,and the steln of darius the great,&scholars world.p.p 1-12
۸- m.a.dandamayev,1976:persien unter den ersten achameniden(6.jahrh.v.c.)Wiesbaden
هر گونه کپیبرداری از این مطلب، با ذکر نام منبع و مؤلف آن بلامانع است. copyright©