
حاکمیت همهجانبهی مغز؛ نگاهی به عشق از دریچهی دستگاههای اسکن مغزی
عشق از جمله مواردی است که هر انسانی آن را به انواع مختلف در زندگی خود تجربه میکند، این پدیده از ابعاد مختلفی برخوردار است و عموما هنگامی که از عشق بدون قید و صفتی صحبت میشود عشق رمانتیک به ذهن میرسد اما عشق منحصر در این یک نوع نیست.
عشق مشتق از عشقه یا همان پیچک است و از نظر لغوی به علاقه به شخص یا شیئی اطلاق میشود هنگامی که به اوج شدت برسد به گونهای که وجود انسان را تسخیر کند و حاکم مطلق وجود او گردد. در کتابها و مقالههایی که در آنها درباره عشق صحبت شده از انواع عشق از جمله آگاپه، اروس، لودوس، فیلو، استورگ و پراگما یاد شده است که همانطور که از نام آنها مشخص است به نظر میرسد برآمده از فرهنگ و ادبیات یونان باشد.
همچنین میتوان عشق را نوعی «ارتباطات عاطفی» در مقابل مواردی دانست که برای ما دارای ارزش هستند. بحث از عشق موضوع گستردهای است و پژوهشگران در رشتههای مختلفی همچون روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه، شاعران و نویسندگان از آن یاد میکنند و متناسب با زمان حاضر علوم جدید همچون نورولوژی و زیست شناسی نیز درباره آن حرفی برای گفتن دارند.
یکی از شاخههای علوم جدید که به طور جدی با عشق در ارتباط است و آن را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار میدهد نورولوژی است؛ در راستای این FMRI و PET اسکن قابل استفاده است و این ابزار نتایجی در اختیار ما قرار میدهند که استفاده از آنها در تحلیل روند عشق موثر است.
نوروساینس پدیدههای مختلف را از منظر عملکرد سلولها و سیستم عصبی مرکزی و مغز مورد بررسی قرار میدهد؛ در این رشته از علم عشق به عنوان پدیدهای که سیستم عصبی در آن و حالات برآمده از آن تاثیر گذار است مورد مطالعه قرار میگیرد.
پژوهشگران نوروساینس در بررسیهای خود با استفاده از ابزار دقیق و آزمایش و استفاده از نمونههای انسانی دریافتهاندکه عشق و علاقه فعالیتهای را در مغز به دنبال دارد.
هلن فیشر از جمله افرادی است که با کمک همکاران خود تعدادی از افراد را تحت آزمایش با استفاده از دستگاه ام آر آی قرا دادهاند و عملکرد قسمتهای مختلف سیستم عصبی را در مواقعی که فرد با عشق مواجه است بررسی کردهاند.
یکی از مواردی که در نتیجه این تحقیقات به چشم میخورد فعال شدن قسمتهایی از مغز است که با مصرف کوکائین در ارتباط است، درواقع هنگامی که فرد درگیر عشق است همان قسمتهایی از مغز فعال است که هنگام مصرف کوکائین فعال میشود.
همچنین تحقیقات نشان میدهد که عشق با مراکز پاداش و تنبیه در ارتباط است، درواقع عواطف و احساسات و عشق با عملکرد سیستم لیمبیک (The Limbic System) در ارتباط است که فعالیتهای آن در رفتار، هیجانات و عواطف انسانی نقش دارد و رفتار هیجانی(emotional) و محرک انگیزشی (motivational) را کنترل میکند.
مراکز اصلی پاداش(reward center) در طول مسیر دسته جلویی داخلی مغز (medial forebrain bundle) مخصوصا در هستههای شکمی داخلی هیپوتالاموس و مراکز تنبیه (punishment center) در منطقه خاکستری مغز قرار دارند؛ هیپوکامپ (Hippocampus)؛ هیپوتالاموس (Hypothalamus) و آمیگدال یا بادامه (Amygdala) سه بخش سیستم لیمبیک هستند که در عواطف و رفتار انسانی نقش دارند و رفتارهای برخواسته از عشق نیز در این مراکز قابل جست و جو است. رفتار و عواطف ما با حافظه و درک و شناخت قوه عقل هم دارای ارتباط هستند.
درواقع عشق با تاثیر بر دستگاه لیمبیک و هورمونها، مواد و کارکردهای شیمیایی مغز، در بخشهایی از مغز تاثیر میگذارد و برخی از عملکردها را دچار اختلال میکند.
بررسیهای سیستم عصبی نشان داده که در فردی که درگیر عشق است عملکرد مناطقی از مغز که با احساسات، انگیزه، پاداش، شناخت اجتماعی، توجه و خودنمایی در ارتباط است تحت تاثیر قرار میگیرد و فعالیت در این قسمتها به تغییر و افزایش سطح دوپامین، اکسی توسین و آدرنالین و کاهش سطح سروتونین منجر میشود.
فعالیت در ناحیه پوتامن و هیپوکامپوس که با احساس و هیجانات در ارتباط است افزایش مییابد اما فعالیتهای بخشهایی که با اضطراب و ترس همراه است کاهش مییابد و همین امر میتواند بسیاری از رفتار افرادی که دچار عشق هستند را توضیح دهد.
این موارد در درجات مختلف عشق، عشق درنگاه اول، عشق آتشین یا عشقی که ممتد دارای تفاوتهایی است.
همچنین تحقیقات هلن فیشر و همکارانش نشان داده که علاقه فرد به موضوع عشق پس از شکست عشقی و جدایی از معشوق افزایش مییابد و این پدیده کاملا با عملکرد سیستم پاداش و تنبیه سیستم عصبی و حافظه در ارتباط است.
درواقع وابستگی شدید، انگیزه، تمرکز، میل شدید و همچنین محاسبه سود و زیان در فردی که در عشق شکست خورده افزایش مییابد.
درواقع عشق پدیدهای پیچیده است که از دریچههای مختلف قابل بررسی است و بررسیها در سیستم عصبی به موارد یاد شده محدود نمیشود و همواره در اختیار داشتن ابزارهای پیشرفتهتر به کشف نکات جدیدتری از عشق کمک میکند و دست یابی به این اطلاعات در تحلیل رفتار افراد درگیر عشق و درک آنها و یافتن راه حل برای کنترل رفتارها کمک میکند.
در این نوشتار از کتابهایی همچون:
فیزیولوژی پزشکی گایتون، ترجمه دکتر فرخ شادان، انتشارات چهره
جستجوی اسپینوزا، شادی، اندوه و مغزِ با احساس اثر آنتونیو داماسیو، ترجمه رضا امیر رحیمی، انتشارات مهر ویستا
سخنرانیهای هلن فیشر در مجموعه سخنرانیهای تد
و مقاله
Love on the brain، Roger Dobson, new Independent website, 23 October 2011
استفاده شده است.