
زاویهای کوچک به فیلم “کوهستان مقدس”
من در شعری، سفر عمودی را به سفر افقی ترجیح میدهم، سفر در لابهلای فازهای مختلف تفکر و درک و آگاهی؛ اما این سفر نه انتها دارد و نه آغاز. از هر دو طرف آزاد است؛ در هر فازی نیاز به سفر افقی به هر طرف است تا به خود خیانت نکنیم و یا دروغ نگوییم. زیرا ممکن است فقط سبکوار به بالا سفر خواهیم کرد. این سفر در مغزمان صورت میگیرد در همان درونیات خود، اگر در هر مرحله مسافرت عمودی به تماشای افقی سر نزنیم بهتر است سفر عمودی را انجام ندهیم؛ زیرا ممکن است آنقدر باد شویم که جز ترکیدن سرنوشت دیگری نخواهیم داشت. اما سفر فقط در افق نیز نابود کننده است. سفر در افق به حکم ضرورت صورت میگیرد و الا کل ماجرا نیست. بعد از اتمام جستوجو و غور در افقی، این افق ما را به افق بالاتر میفرستد و این یعنی سفر عمودی به واسطهی افقهاست.
در قسمتی از فیلم «کوهستان مقدس» مردی باد میشود و خود را قهرمان مینامد و در حالی که از خود بسیار مطمئن است، میگوید :«من میتوانم از میان تخته سنگها و یا اشیاء به صورت افقی رد بشوم!» یکی از شخصیتهای فیلم که قصد کوهستان مقدس را دارد میگوید: «ما قصد قلهی کوه را داریم» او در جواب میگوید: «من تا آنجا نرفتم چون من قادر به رفتن از پایین به بالا نیستم!» میتوان این حرف این طور معنی کرد که او قادر به سیر عمودی نیست، منتها این فرد خود را قهرمان میداند؛ چون فقط در افق مانده و در آن سطح آنقدر غور کرده است که حتی موانع سخت را میشکافد.
همیشه افرادی وجود دارند که سفرهای عمودی را آغاز نکردهاند و بنابراین رد افقی که در آن قرار دارند چه بسا سخت است و نمیتواند در درون خود پرواز بکنند، زیرا شجاعت خود را از دیدن افقهای دیگر از دست دادهاند.
این افراد در این فیلم بیهوده به قلهی کوهستان مقدس رفتند. با این همه میتوان گفت که قله در وجودِ خودشان قرار دارد، فقط باید یاد بگیرند به وجود خود احترام بگذارند و آن را فتح کنند. کوهستان مقدس در خودشان است، کسی که در درون خود پرواز کند، خود را واکاوی میکند، خود را فتح میکند؛ فتح کردن خود یعنی تسلط بر خود و یاد گرفتن احترام به خود. احترام به خود یعنی قدرت احترام به وجود دیگران. به شرطی که دیگران بعد از این همه خود را خوار شمردن به مرحلهی احترام به خود رسیده باشند. کسی را نمیتوان یافت که از که روز اول زندگیاش بر فراز قله قرار گرفته باشد. شاید این حتمیتِ وجود است که آغاز ما در درهی خواری و کوچک شدهگی باشد، اما افراد بیشماری این خواری را باور میکنند و یادشان میرود که قله نیز وجود دارد. اینان به نوعی بیوجود میشوند و پرهای پرواز خود را از کار میاندازند؛ زیرا یک روز به پرهای خود زحمت تمرین، ندادهاند و برای همین است احوال و روزگار ما سخت و خشونتآمیز میباشد.