نویسنده: ندا مشرف پور
در نيم قرن اخير تغييرات بنيادي در شكل و ويژگي هاي خانواده در ايران محسوس بوده است. انتقال از خانواده گسترده به هستهاي از بارزترين اين تغييرات بوده و كاهش اساسي و مستمر مرگ و مير شانس دوام و بقاي خانواده را افزايش داده و از آن طريق به تثبيت خانواده هستهاي كمك كرده است . اگر چه مناطق مختلف به طور ناهمزمان و به درجات متفاوت در معرض دگرگونيهاي اقتصادي ـ اجتماعي قرار گرفته اند و به همين دليل به طور همزمان شاهد وجود و ادامه حيات اشكال: گسترده، گسترده شكسته، هسته اي تكميلي، هسته اي مشاركتي و اشكال تركيبي ديگر خانواده در ايران بوده ايم، اما شكل غالب خانوادة شهر، هسته اي است و خانواده گسترده فرايند افول را طي ميكند (تافلر، ۱۳۷۶:۲۳۹)
اگر به خانوادههای دور و برمان دقت کنیم، این تغییرات را به وضوح میبینیم. خانوداههای پر جمعیتی که تا کمتر از پنجاه سال پیش در یک خانه و زیر سایه بزرگ خانواده زندگی میکردند. زوجهایی که تعداد فرزندانشان حداقل ۴ یا ۵ بود. سفرههایی که بر سر آن بیش از ۲۰ نفر مینشستند. اما همانطور که پیش از این اشاره شد، با بروز تغییرات در سلامت و بهداشت خانوادهها و گرایش به زندگی فردی بین افراد، خانودهها هر روز کوچک و کوچکتر شدهاند تا آنجا که تعداد فرزند بدنیا آمده در هر خانواده یکی از دغدغههای اصلی دولت ایران شده است.
در علم جمعیت شناسی یکی از مطلوبترین شرایط فرزندآوری را حداقل نرخ جانشینی میدانند به این معنا که هر زوج حداقل ۲ فرزند داشته باشند، فارغ از جنیست آنها. طبق آمار بدست آمده از سرشماری ۱۳۹۵ در ایران، نرخ فرزند آوری در مناطق شهری ۱/۹۷ درصد و در مناطق روستایی ۰/۶۷- درصد است و در مجموع میانگین کشور ۱/۲۴ درصد است.
حال سوال اینجاست که چه عواملی باعث میشود که خانوادهها تمایل کمتری به فرزند آوری داشته باشند و دیگر اینکه اینکه چه اتفاقی رخ داده که نرخ فرزندآوری در روستاها به شدت کاهش یافته است.
طبق نظر محققان ، وضعیت معیشت و رونق یا رکود اقتصادی در جامعه بر تصمیم فرزندآوری خانوادهها تاثیر مستقیم دارد. يكي از اين تئوريهایی که به تفسیر این مورد می پردازد، تئوري مبادله است. تئوري مبادله، سرچشمه فكري اش در سود انگاري فلسفي و روانـشناختي قرار دارد. اين نظريه رفتار بشري را حاصل منافع شخصي در نظر ميگيرد. بـر اسـاس ايـن ديـدگاه، رابطـه بـين زن و شـوهر يـك مبادلـه محــسوب مــيشــود، كــه از ابتــداي زنــدگي شــروع شــده است. بـراي مثال؛ زماني كه زن و شوهر هزينه هاي يك بچه را بيـشتراز منافع آن از جمله از دست دادن مشاركت اجتماعي ارزيابي ميكنند، پس تصمیم میگیرند فرزندان کمتری داشته باشند.
سنتها و باورهای دینی، از دیگر عوامل موثر بر فرزندآوری است. طبق تحقیقات انجام شده هرگاه روحانیون و افراد مذهبی اقدام به تبلیغ فرزندآوری کردهاند نرخ رشد جمعیت و فرزندآوری ایران سیر صعودی داشته است. از سوی دیگر با توجه به ارتباط جوانان با افکار و فرهنگ جوامع دیگر و خصوصا فرهنگ کشورهای اروپایی و امریکا به نظر میرسد شاخصهای کیفیت زندگیشان دیگر نه برمبنای دین و سنت بلکه با توجه به فرهنگ آن کشورها دارد تغییر میکند. از آنجا که با ورود مدرنیته و تاکید بر زندگی فردمحور در غرب بسیار ترویج شد، این شکل از زندگی بر قشر جوانتر ایرانی نیز تاثیرات به سزایی داشته است.و ما مدام در حال حرکت بین سنت و مدرنیته هستیم.
از دیگر عوامل موثر بر فرزند آوری مشارکت اجتماعی و همچنین تغییر ارزشهای خانواده است. پیش از این فرزند داشتن با این طرز فکر بود که فرزند قرار است عصای دست پیری باشد یا کمک دست پدر برای کار بر روی زمین کشاورزی و یاری برای مدیریت امور خانه. اما همه اینها با پیشرفت تکنولوژی تغییر معنا داد. این روزها کشاورزی مکانیزه با تعداد نیروی بسیار کمتری در حال پیشرفت است و یا در خانه با ورود رباتها دیگر بیشتر کارها با کمک آنها انجام میگیرد (کارهایی چون شستن لباسها و ظرفها، جارو کردن خانه و …). از سویی دیگر دولتها برای رفاه حال شهروندان، امکانات و تسهیلات فراوانی برای زمان بازنشستگی آنها طراحی کردهاند مثل خانههای سالمندان، شرکتهای خدمات رسانی به سالمندان در حوزه سلامت ، خرید روزانه و حتی پر کردن زمان فراغت آنها. با کنار هم گذاشتن همه این عوامل میتوان اینگونه برآورد کرد که دیگر کارکرد فرزند در خانواده، معنایی جدیدتر دارد به خود میگیرد و دلایل زوج برای فرزندآوری تحت تاثیر تغییر این ارزشهاست.
یکی از عوامل مهم و قابل توجه در فرزندآوری در عصر جدید، اشتغال زنان است. زنان که پیش از این برای کمک خرج بودن در کنار مردان به کار میپرداختند، این روزها از شغلشان به عنوان یکی از حوزههای تعریف هویت اجتماعی خود سخن میگویند. دیگر آنها فقط برای دستمزد کار نمیکنند بلکه برای اهدافی چون استقلال و برخورداری از شأن اجتماعی و در راستای بالابردن مشارکت اجتماعیشان نسبت مردان، فعالیت میکنند. زنی با شغل ثابت و رده شغلی بالا فرزند آوردن را مانعی برای ادامه مسیر شغلی خود میداند و این نگرانی را دارد که در زمان بارداری و شیردهی، از دیگر همکاران خود جا بماند و یا شغل خود را از دست بدهد.
مادران شاغل، همیشه با نگرانیهای همچون ساعات طولانی دور بودن از کودک خود و نداشتن شبکه حمایتی (خانواده و دوستان) که آنها را در مسیر مادری کردن کمک کند و یا نبود مهدهای مناسب برای نگهداری از کودکان دست و پنجه نرم میکنند و همه اینها در کنار وظایف دیگر نقشهای آنها در خانواده و اجتماع مطرح میشود.
حال یک گام عقبتر برگردیم، آیا مشکل نرخ رشد جمعیت ایران پایین بودن آمار فرزندآوری ست؟
در پاسخ باید بگوییم خیر، بزرگ ترین مسئله این روزها آمار پایین ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج در جوانان است. که این خود مسئلهایست بسیار گسترده که لازم است در مجالی دیگر به آن پرداخت.
هر گونه کپیبرداری از این مقاله، با ذکر نام منبع و مؤلف آن بلامانع است. copyright©