پیشتر در گزارشی نوشته بودم: آغازها در عین سادگی و بهظاهر بیصدا بودنشان، عظیم و توصیفناپذیر باقی میمانند. آغاز از آن رو عظیم است که در برابر همهی نیروهای واپسگرا و حتمیتِ تاریخیشان میایستد و همچون دانههای گیاهانی که امید بر رویشِ آنها نمیرود، در صدد تحققِ نادیدهگرفتهشدهترین و دورترین امکانها و احتمالها هستند. امکانها و احتمالهایی که ذات حیات و جهان، آنها را به طرز شگفتی به پیش میبرد و در بزنگاههای مختص به خودشان ظاهر میکند[۲]. بر همین اساس فعلا گمان میکنم که در برابر آغازی دیگر از این جنس و آن هم بهمثابهی نوشتار قرار گرفتهایم؛ نوشتاری از جنس آن چیزی که گمان میرود در اهواز فاقدش بودیم. پیش از این تجربههایی موفقیتآمیز یا شکستخورده در حوزهی نوشتار بهواسطهی نشریاتی از جمله دو مجلهی «حبر ابیض» و «المداد» روی دادهاند. دو مجلهای که بیشتر دغدغههای ادبیِ این اقلیم را بازتاب میدادند و از این افق بسیاری شاعران و نویسندگان را به ساحتِ فرهنگیِ این خطه معرفی کردند. دو مجلهای که بهخاطر زبانِ نوشتاریای که اختیار کرده بودند، می.توانستند قلمرو وسیعتری از مخاطبان که خارج از مرزها بودند را مورد خطاب قرار دهند تا به این وسیله توان و عمقِ ادبی و فرهنگیِ خود را نیز در نسبتِ تولیداتِ آن سوی مرزها بسنجند. به این شکل بود که در سایهی این تلاشها و مواجهشان با دیگر مذاقها و معیارها، میشد به تصویری واقعیتر از آنچه به تبعِ جغرافیا یک «ما»ی فرهنگی را متعین میکرد رسید.
با این همه این تلاشها تنها در ساحتِ ادبیات باقی مانده است. نمیخواهم بگویم که ادیبات، امری فاقد اندیشه است، بلکه به عکس می.توانم بر اساس قرائتم از تاریخ اندیشه، آن را همچون تمهیدی برای بروز اندیشه بدانم. بهحتم در این تمهید میتوان نشانههای فراوانی برای تحریکِ اندیشه دید. ادبیات با برانگیختنِ احساسات به بیداری اندیشه در مسیری رو به استعلا میانجامد و تعینِ این بیدار شدن در ساحتِ اصلیِ اندیشه یعنی عقل نمایان میشود. برای بهدست دادن چیستی و ماهیتِ عقل در طول تاریخِ اندیشه، تعاریفِ مختلف و بعضا متضاد و متعارضی داده شده است که بررسی همهی آنها در این مجال نمیگنجد. پس نگارنده فعلا به برداشت و فهم خود از آن به عنوان بخش یا عضوی نظارتگر و ارزیابیکننده، بسنده میکند. عضوی که به تبعِ تفاوت برداشتهای ایدئالیستی، رئالیستی و ماتریالیستی و … گاه روح، گاه ذهن، و گاه تحت عنوان هوش و مغز بهعنوان عضوی از تن و … معرفی شده است. ناظری که ایضاح و تفکیکِ مرزِ «خود» و «دیگری» و سپس چیزها و امور را در قوارهی شناخت و فهمِ شرایط و محدودههای تغییرپذیر یا تغییرناپذیر، ممکن میکند.
با توجه به این تعابیر، حال میتوان فهمید که در این بین ما در کلیتِ فرهنگیمان که خود را در ساحتِ نوشتار متعین میکند فاقد چه امری بودهایم: «امر نظرورزانه»؛ در آستانهی چنین سرآغازی قرار گرفتن با توجه به شرایط متفاوتِ فرهنگی، میتواند دلایل و اسبابِ مختلفی داشته باشد. دلایل و اسبابی که در توجه عمیق و ریشهای به آنها، ما را با این نتیجه مواجه خواهند کرد که آنچه اکنون خواستاریم به آن بپردازیم بر اساسِ ضرورت است و نه ناشیشده از وضعیتی دلبخواهی. اگر قائل به یک روح کلی برای آگاهی باشیم که خود را به انحاءِ مختلف در تکثر شرایط و فرهنگها عیان میکند، آنگاه تقلای حاضر برای برخورداری از امر نظرورزانه را بهتر میتوانیم فهم کنیم. ما نیاز به تصویری تقریبا واضح از واقعیتِ خویش داریم و به نظر نگارنده تعینِ این نوع تصویر جز با این تقلای مذکور، ممکن نمیشود. از این رو زمان آن رسیده است که بهطور جدی در صدد ساختن این امر نظرورزانه با توجه به مصالحِ فرهنگیای که داریم باشیم؛ هر چند این ساختن با آزمون و خطا همراه شود، اما ضروریست و بایستی آغاز شود.
به یقین میتوان گفت که در اهواز به نسبتِ دیگر شهرها و استانهای مرکزی، هیچ حرکتِ جدیِ اندیشهورزانهای جز در شکل و شمایلی معدود و پراکنده و آن هم در این دو سه سال اخیر صورت نگرفته است. از این رو اغلب کنشگرانِ فرهنگیِ موجود در این منطقه، از چیزی به نام افق داشتن به مثابهی مسئله بیبهره هستند. بر این اساس میتوانم بگویم که کنشگرانِ ما بهعکس، تنها واکنشگر هستند. متعلق ارادهی آنها از پیش برایشان ساخته میشود و سپس به این اراده سمت و سویی آن هم نه منظم، بل شلخته و نامرتب میدهد و به این ترتیب نیروهای بالقوه و بالفعل به مثابهی امکانهای موجود، اغلب بهسادگی به هدر میروند و در انتها فقط نوعی آگاهی کاذب و معیوب را نتیجه میدهد.
بر این اساس ضرورتِ آغازِ کار برای این نشریه را میتوان در چند سطح از نظر گذراند:
سطح اول و البته مهمترین سطح، نامی است که برای آن انتخاب شده است. «نوابت» چنانکه پیش از این و در مقالهای به مفهوم آن پرداختهام، در معنای تحتاللفظیاش به گیاهانِ خودرویی گفته میشود که به کلی با ماهیتِ گیاهانِ یکدستِ اطرافشان متفاوت هستند. این نام توسط فیلسوفِ عربِ اهل اندلس «ابنباجه» (۴۹۸ ه.ق، ۱۱م) اختیار میشود تا آن را مبدل به اصطلاحی کند که در سایهی معنای آن، دلالت بر انسانِ متفکر و بیدار کند. او این انسان را «المتوحد» (تنها شده) مینامد. المتوحدها بهعنوانِ نوابت در میان تودهی شهرها و اجتماعات، پراکنده هستند تا آنجا که در این تکینهگی و تنهایی همواره در خطر نابودی قرار دارند. چراکه در نگاه اول ممکن است از نظرگاه این اجتماعات، به خاطر تفاوت در بنیه و ذات به چشم گیاهان یا علفهایی هرز دیده شوند و برای همین کمکم محکوم به طرد شدن و سپس دچار غربت شدن هستند[۲].
با این همه با تطبیق این اصطلاح بر وضعیت کنونی در صدد آن نیستیم که انسان اهل فکر و هنر و همچنین اجتماع اطرافش را با این بافتار بدبینانه، مصداقیت ببخشیم. بلکه خواهانیم امکان بروز و عیانشدهگی چنین انسانهایی را تا آنجا که ممکن است بارور کنیم. از طرفی این نشریه به روی هر اهل اندیشه و صاحبقلمی بدون در نظر داشتن وضعیت فرهنگی و جغرافیایی که در آن زیست میکند گشوده است، اما در انتها هدف اصلی این است که بذرهای تفکرِ نظرورزانه در منطقهای که گمان میرود فاقد این ساحت است را بپاشاند. از این رو برای این مهم این امکان برای دوستان صاحبقلم وجود دارد که مطالبشان را در صورت تسلط به یکی از دو زبانِ فارسی و عربی برای انتشار در هر شماره بفرستند. البته این امکان را هم از نظر دور نمیدانیم که شاید دستاندکاران این نشریه دربارهی فقدانِ مذکور در اشتباه باشند و نه تنها چنین بذرهایی از قبل پاشیده شدهاند بلکه گیاهانی دارای این مشخصهها از پیش حضور داشتهاند و به سبب همهمهها و تشویشهای عصری که در آن بهسر میبریم از دید خارج شدهاند و این از دید خارج شدن خود به شکلی منجر به تحلیل رفتن چنین نیروهای مستعدی برای آگاهیبخشی شده است. پس در سطح دوم ما در صدد برانگیختن چنین نیروهای مستعد برای یکپارچگیِ آنها و سپس بیشتر منشاء اثر بودنشان هستیم تا بتوانند به شکل آسانتر و روانتری امثال خود را تکثیر کنند.
ممکن است هر کدام از این نیروها به تبعِ شرایط و تجربههای زیستهشان در چشمانداز خاصی مشغول به تفکر و آگاهی حاصل کردن باشند که این منجر به تعارض با دیگر چشماندازهایی که قرار است در این نشریه بازتاب پیدا کنند، شود. از این رو در سطح سوم ما خواهان چنین وضعیتی در قوارهی تضارب آراء هستیم تا دیالکتیکِ آگاهی را برای ارتقا یافتنش ممکن سازیم.
در سطح چهارم برای هر شماره از این نشریه سعی میشود تا یک موضوع مرکزی از سوی اعضای هیئت تحریریه انتخاب شود و بسته به تعداد مقالات، نوشتهها و گزارشها، مجالی نیز برای طرح دیگر مواضع از جمله مواضع ادبی و هنری – چه مربوط و چه نامربوط با موضوع انتخابی در انواع مختلفشان – در نظر گرفته خواهد شد تا سیاقِ مطالب از وضعیتی یکنواخت خارج شود.
بر این اساس موضوعی که برای اولین شمارهی این نشریه در نظر گرفته شده است، بررسی مفهوم «دوستی» از چشماندازهای متفاوت است. چنانکه این امکان را برای نویسندگان برجسته کردیم که هر یک میتوانند با توجه به تخصص و سیر مطالعاتیای که در پیش گرفتهاند به بررسی این موضوع بپردازند. سعی خواهیم کرد همین سیاق را برای شمارههای بعدی نشریه پیگیری کنیم. در اینجاست که ما به سطح پنجم میرسیم و آن آموختنِ این امر است که چگونه و با چه کیفیتی میتوان به بررسی مفاهیم پرداخت. از آنجا که مفاهیم – با وجود تاثیرات عینی اما پنهانی که در زندگی انسانی دارند – بهعنوان موضوعاتِ تحقیق و تفکر از جنس اموری همچون اعداد، خطوط و نقطهها و همچنین اشیاء ملموس و محسوس نیستند، همواره آدمییان را در تعیین مرز و محدوده و به تبعِ آن تعریف و ماهیتشان با مشکل مواجه ساختهاند. این عدم تعینِ نهایی برای این جنس امور باعث شده است که مفاهیم بهطور عام به نسبتِ شرایطِ مکانی، زمانی، زبانی و فرهنگی جلوههای متفاوت و حتی بعضا متعارض به خود بگیرند. میتوان سقراط را – طبق گزارشی که افلاطون در محاوراتش برای ما نقل میکند – اولین شخصی دانست که به بغرنجی این امر پی برد. از این رو کسانی که ذیل مفهوم «نوابت» قرار میگیرند خواهانند تا آگاهانه این امر را در اولویتِ فعالیتهای خود قرار دهند. میتوان گفت هدف نهایی این نشریه را همین تلاش و تقلا برای ورود به ساحتِ مفهومیاندیشی و همچنین ساختن و یا کشفِ مفهوماندیشان دانست. از این رو «نوابت» در معنای اخص خود، کسانی هستند که میتوانند بهتر از دیگران و اطرافیانشان به این مهم مشغول شوند و این خصیصهی مهم است که تفاوتِ اساسیشان را رقم میزند. نوابت یا متوحدهایی که در انتها به هیچ وجه نمیخواهند تکمانده و متمایز بهعنوان موجوداتی بیگانه و جداافتاده باقی بمانند؛ چنانکه دچار این باور شوند که چنین خصیصههایی را تنها و منحصرا در خود نگاه دارند، بلکه همانطور که پیش از این اشاره شد، آنها خواستار تکثیر و ازدیاد امثال خود هستند. تا آنجایی که ما در اکثریت یافتنِ چنین اشخاصی، دیگر سخنی از نوابت و متوحدها به عنوان مصادیق چنین مفاهیمی نداشته باشیم.
بهنظر میرسد پیش رو داشتن چنین هدفی، آن هم در چنین زمانهای که بشریت رو به همسطحی و یکسانشدن در شیوههای زیست به تبعِ تکنولوژی و ابزارهای آن است، امری ناممکن و حتی مضحک نمایان شود؛ اما این عیانشدهگی و دلالت بر تحققِ خواستهای دور و حتی ناممکن، نبایستی ضرورتِ قدم گذاشتن در راهی که پیشِ روی ما خود را گسترده است کمرنگ کرده و یا حتی کمکم همچون یک توهم قلمداد شود. درست در چنین نقطهای است که ما به اهمیت سرآغاز پی میبریم. جایی که نیروهای معارضِ پنهان و آشکار، اعم از روانی، فرهنگی و تاریخی در صدد بازتولید همان انگارههای همیشگیشان برای مقاومت در برابر تغییرات ریشهای که قرار است دامنشان را بگیرد هستند و در خطابِ تحقیر، تخطئه و هجو خواهانند تا آغاز یافتن چنین حرکتهایی را در نطفه خفه کنند. باید دانست که این مقاومت با تمام امکانات و ابزارهایی که در دست دارد یک امر کاملا طبیعی است. در این وضعیت تنها این امر مهم است که ما با هر آنچه داریم این آغاز را ممکن کنیم و خود را به ناگاه در مسیر آن بیابیم. خود را در آغاز یافتن تنها با این باور ممکن میشود که فعلا توقعات و آرمانهای ایدئال و کمالگرایانه را از نظر دور کنیم و سپس نگاهی به توان و استعدادهای خود کرده، آنها را تا آنجا که ممکن است برای خود واضح و عیان کنیم. بعد از آن نیز با شناخت نقاط قوت و ضعفشان در صدد ارتقای آنها به شیوهای واقعی و معقول باشیم. چنان بهنظر میرسد که باز هم چنین کنشهایی بسیار ساده و ممکناند، اما در هر آن این خطر وجود دارد که همین امور ساده و ممکن بهواسطهی آن نیروهای مقاوم و واپسگرا بر باد روند.
نوابت در معنای انتهایی میتواند چنین کسانی باشند که خواستارِ این توازن و حرکت بینِ این همه امورِ ممکن و ناممکن برای ادامهی حیات و سپس تکثیر خودشان باشند. این بنیادِ آزمون و خطای ماست. پس طبق شعار کانت در سرآغاز مقالهی «روشنگری چیست؟» تلاش و تقلا میکنیم تا شهامتِ بهکارگیریِ فهمِ خود و احترام به آن را در هر سطح و مرحلهای که باشد، بارور کنیم.
پینوشتها:
[۱] . فلسفه همچون قصدی برای بهتر فهم کردن سرآغاز، عبدالله محیسن، مجلهی الکترونیکی شط، ۱۳ شهریور ۱۳۹۸
[۲] . ر.ک به ابنباجه و المسکینی؛ دو معنا از غربت برای انسان متفکر عرب، عبدالله محیسن، مجلهی اکترونیکی جنزار، ۱۷ دی ۱۳۹۷
عبدالله محیسن، بهمن ۱۳۹۸ موافق با ژانوی ۲۰۲۰، اهواز

جهت دانلود شماره ی اول نشریه نوابت بر روی لینک زیر کلیک نمایید