نویسنده: رستم خنیفر
کتاب امنیت زیست محیطی، تحلیل نظری و مطالعه موردی(استان خوزستان) به اهتمام “احمد کعب” و با همکاری “مریم بنی نعام” و “وفاء علوانی” در سال ۱۴۰۰ منتشر شد. این کتاب با اسلوبی روان و مبسوط و تحلیلی علمی به بررسی امنیت زیست محیطی پرداخته و شامل شش فصل در ۳۸۴ صفحه میباشد. استفاده از منابع متنوع فارسی، عربی و انگلیسی و همچنین بهرهگیری از جدولها و فرمولها و آمارها و تحلیل دقیق حوادث، نشان از پشتوانه علمی این کتاب است.
ابتدای کتاب با سخنی سنجیده و قابل تأمل از نلسون ماندلا شروع میشود که می گوید: “امنیت تنها به معنی عدم جنگ در کشور نیست، امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به نژاد، دین، طبقه، جنسیت و پایگاه اجتماعی، از حقوق یکسانی برای رشد برخوردار باشند.
در فصلهای مختلف کتاب، مؤلف نگاهی عمیق به محیط زیست داشته و آن را از زوایای مختلف مورد ارزیابی قرار داده است. حال به نکاتی از این کتاب اشاره میکنم که جای تامل دارند؛ ” محیط زیست چارچوبی است که در آن انسان در مجموعه ای از سیستمهای طبیعی، اجتماعی و فرهنگی زندگی میکند که چرخه حیات او و دیگر موجودات را تشکیل می دهد. امنیت زیست محیطی نیز همان حفاظت، ایمنی و امنیت اعضای جامعه از خطراتی است که در حال رخ دادن هستند و یا امکان وقوع آنها وجود داشته باشد.” (ص۳۸) محیط زیست بخش جدایی ناپذیر مفهوم صلح جهانی است، صلح و امنیت با رفاه اقتصادی ،عدالت اجتماعی و ثبات زیست محیطی ارتباط تنگاتنگی دارد”. (ص۵۳) ” عقب ماندگی در واقع نوعی ناامنی است زیرا موجب تنش و بحران داخلی و ترغیب مداخلات خارجی می شود.” (ص۵۷) ” از سوی دیگر تخریب محیط زیست به ویژه در دولت های ناکارآمد در دو منطقه خاورمیانه و آفریقا، احتمال شورش، ناامنی و روی کار آمدن گروهکهای مسلح غیر دولتی را به شدت بالا میبرد. به گزارش دورنمای ژورنالیسم زمین، به باور فعالان زیست محیطی بخش اعظمی از ناامنی در سرتاسر جهان میتواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم با موضوعات زیست محیطی مانند آلودگی و بیابانزایی ، کمآبی، فرسایش خاک و … مرتبط باشد. آنها استدلال میکنند که آلودگی محیطزیست تأثير منفى بر مزارع کشاورزی و تأمین آب دارد و منابع معیشت مردم را از بین میبرد و به نوبه خود آنها را مستعد خشونت، شورش و پیوستن بهNSAGs میکند.” (ص۶۵ )” گزارشی که توسط وزارت امور خارجه آلمان تهیه شده است بیان میکند که تغییرات اقلیمی باعث اعمال تروریسم و تقویت اقدامات جذب نیرو توسط NSAGs مانند دولت اسلامی و بوکاحرام خواهد شد”. (ص۶۶)
” هر عاملی که باعث تخریب اکوسیستمها، کاهش تولید محصولات گیاهی و دامی، آلوده شدن محصولات آنها، پخش و شیوع عوامل بیماریزا توسط گیاهان و احشام و محصولات آنها شود ،امنیت زنجیره غذایی جامعه را به خطر انداخته و در ردیف نوعی اقدام اگروتروریستی طبقه بندی میشود.” (ص۲۵۷)
در فصل پنجم کتاب نیز بحثهایی تحت عنوان عدالت زیست محیطی و نژادپرستی زیست محیطی مطرح شده است .”عدالت زیست محیطی به عنوان فصل مشترک حقوق بشر و حقوق بینالملل محیط زیست تلقی می شود”(ص۲۹۱)
“جنبه دیگری به نام نژاد پرستی زیست محیطی بر مبحث عدالت زیست محیطی اضافه میشود زیرا سرمایه داران عمدتا تلاش میکنند فعالیت های آلوده خود را در مناطق سیاه پوست و اقلیتها انجام داده و در نگاه آنان ساکنین آن مناطق شهروندان درجه دوم یا عادتکنندگان به آلودگی هستند.” (ص۲۹۶)
مؤلف در فصل های مختلف کتاب به واکاوی مشکلات زیست محیطی خوزستان پرداخته است و خیلی از پروژهها را مورد نقد وبررسی قرار داده است. “بخش عظیمی از این پروژه ها بیش از آن که توجیه علمی و منطقی داشته باشند به دلیل منافع محلی و مقطعی و بعضا فشارهای سیاسی تصویب و اجرا شده است به طوری که وزیر نیرو به صراحت به افراط در سدسازی اشاره نمود و اعلام کرده است که برخی از این سدهای احداث شده در کشور کارایی های لازم را نداشته و اثرات مخرب و بحرانزای آن بیشتر از اثرات مثبتش بوده است.”(ص۱۷۳)
متاسفانه این پروژه ها باعث نابودی خوزستان شدهاند بهطوری که “کارون زمانی تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران به شمار میرفت، اکنون با احداث ۲۴ سد در مسیر آبریزهای آن در شرایط بحرانی قرار دارد.”(ص۹۲)
همچنین در مورد خشک کردن هورالعظیم آمده است که ” علیرغم اینکه مجوز داده شده به وزارت نفت مبتنی بر نصب دکل نفتی در دل هور بود. اما برای کارگزاران به لحاظ مالی مقرون به صرفه نبوده که برای استخراج نفت دکل نصب کنند .لذا اقتصادیترین کار که همانا خشک کردن هور العظیم بود را انجام داده که علاوه بر تخریب فیزیکی و بیولوژیک هور و نابودی اقتصاد مبتنی بر محصولات آبی، منجر به مهاجرت اجباری بسیاری از روستائیان اطراف هور شد. همچنین خشک شدن تالاب که به منزله فقدان رطوبت است، امکان برخاستن گرد و خاک را فراهم می کند. پیش از آنکه باد آن را به دور دست ها ببرد.” (ص۳۳۹)
مؤلف كتاب انتقال آب به استانهای دوردست را ناشی از لابیگری و عدم دوراندیشی میداند. “برای انتقال آب از سرشاخههای کارون به استانهای دیگر استدلال علمی وجود ندارد و صرف اینکه قائم به عمل در یک جایگاه تصمیم سازی و قدرت نشسته است پروژه های انتقال پیگیری میشوند سخنان استاندار یزد مبنی بر اینکه آب کارون را میبریم و به هیچکس هیچ ربطی ندارد سندی آشکار از میزان قوی بودن لابی های صنعتی و کشاورزی یزد، اصفهان و کرمان در دستگاههای دولتی و نظام است .”(ص ۳۰۷)
“شاید نتوان در هیچ جای دیگر جهان موردی همچون آنچه در ایران رخ میدهد را به عینه دید که در آن جلگهای را برای احیاء و آبادی یک کویر قربانی کنند .”(ص ۳۰۸)
علاوه بر اقدامات تخریبی فوق، در صفحاتی از کتاب به کارهای غیرمسئولانه طرح نیشکر اشارههای صریحی داشته است. شرکتهای نیشکر با هدایت زه آبهای ناشی از نمککشی از خاکهای شور به تالاب ” تیر خلاصی به جلگه حاصلخیز خوزستان وارد کردند ،تالاب شادگان رفتهرفته به معدن نمک تبدیل شد.” (ص۳۰۰)
اما بررسی وضعیت نخلستانهای خوزستان عمق فاجعه را نشان میدهد. “چهار دهه مصائب مختلف از جنگ گرفته تا سوءمدیریت ، کم آبی و شور آبی، باعث تلف شدن ۵ میلیون نخل از بین ۶میلیون نفر شده است.” (ص۳۱۸)
حال با این همه مشکلات،فلاكتها و سوءمديريت هایی که اشاره شد تحلیلی که در این کتاب در مورد برخورد مسئولین با مردم معترض خوزستان صورت گرفته تعجبآور و تکاندهنده است .”مقامات کشور به جای عذرخواهی از مردم بابت شرایط پیش آمده معترضان را به خروج از قانون و حمایتشدن توسط کشورهای خارجی متهم کرده و نیز آنان را با اتهاماتی چون وهابیگری مجبور به سکوت کرده و به فتنهگری در کشور متهم میکنند”(ص۱۶۶). در این میان بارزترین نمونه ،اعتراض مردم غیزانیه است .”غیزانیه دهستانی است در حدود ۴۰ کیلومتری اهواز با هزاران لوله انتقال و ۷۵۰ چاه نفت، اما از محروم ترین بخشهای استان به شمار میرود و فاقد سیستم لوله کشی آب و گاز است پاسخ برآوردن نیازهای اولیه مردم برای آب در پی اعتراضات سوم خرداد۱۳۹۹ همچون نمونه سال قبل در خرمشهر، آبادان و شادگان گلوله و بازداشت بود ” (ص۱۶۶)
علاوه بر مشکلات عدیده در قسمت هایی از کتاب، مشکل مهاجرت از خوزستان مورد بررسی قرار گرفته است .”در واقع مهاجرت یک رفتار تصادفی نیست ،بلکه پاسخی است برای رفع محرومیت.”(ص۱۰۵) مدیر کل حوزه استاندار خوزستان عنوان کرد در سالهای ۹۰ تا ۹۵ ، ۲۰۰ هزار نفر از خوزستان مهاجرت کرده اند”، ” آمار دیگری در ارتباط با رابطه آلودگی و مهاجرت اعلام شده که اذعان دارد مهاجرت از استان سالانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر تخمین زده شده است.”(ص۱۰۷)
در قسمت های آخر کتاب بخشی به راهکارها و پیشنهادات اختصاص داده شده و بحث های تخصصی چون امنیت پیشگیرانه، امنیت تنبیهی، آگاهی زیست محیطی و… به طور تفصیل مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
یه دست صدا نداره
این اطلاعات را بین همهی خوزستانیها باید پخش کرد