چرا به دست آوردن مناصب حکومتی و سازمانی در جامعه ما از چنان جذابیتی برخوردار است که عموما دیده شده افراد و مجموعه ها برای دستیابی به این پستها، حتی مسابقه می گذارند؟ چه چیز نهفته ای، سبب می شود که شاهد پیکارگونه افراد و مجموعه ها برای تصدی پست ها باشیم؟ اینکه شخص، گروه یا مجموعه ای خود را دارای “توانایی” لازم برای اداره یک سازمان عمومی می داند، بسیار خوب و شایسته مدح و ثنا است اما سوال اینجاست؛ آیا چنانچه آن شخص یا گروه و مجموعه ی برنده پیکار، “نتوانست” کارآمد عمل کند و چه بسا از رهگذر آن، به سازمان، شهر یا مردم خسارت و ضرری وارد شد، یا منافعی که باید حاصل می شد، نشود، حاضر است پاسخگوی عملکرد خود باشد؟ آیا سیستمی وجود دارد که به چنین مسئله ای واکنش نشان داده و مرحله “محاسبه” را به اجرا بگذارد؟ باصطلاح آیا این مجموعه ها “پوست در بازی” دارند؟
خلاف آن نیز کاملا صادق است و چنانچه آن مدیر، یا مجموعه در مدیریت یک سازمان عمومی موفق عمل کرد آیا سیستم “محاسبه” آن ها را در منافع و مزایا شریک می داند و پاسخ درخوری به آن می دهد؟
این روزها، مسئله ی به دست آوردن کرسی شهرداری کوت عبدالله در بین برخی فعالان و مجموعه ها به چنان مسئله ای تبدیل شده است که هرکسی خود را لایق و مستحق به دست آوردن آن می داند و درپی به کرسی نشاندن گزینه ی پیشنهادی خود میباشد، هیچ اشکالی در آن نیست. هر کس که خود را توانا می بیند، حق دارد برای به دست آوردن این کرسی تلاش کند؛ اما باید دید، تلاش و سعی این افراد یا مجموعه ها چقدر واقع گونه و باصطلاح منطقی است و این مجموعه ها حاضر به برعهده گرفتن نتایج عملکرد خود هستند؟
نسیم نیکولاس طالب، نویسنده و تحلیلگر مدیریت ریسک، کتابی با عنوان “پوست در بازی” دارد، اگر بخواهم کتاب را خلاصه کنم، چکیده آن بدین صورت است: مدیری که در کارش skin in the game می باشد، مدیری است که هم در معرض منافع تصمیم گیری و عملکرد خود است( مثبت) و هم در معرض مضراتش (منفی).
برای مثال اگر وزیر خزانه داری آمریکا، سیاست هایی را پیش بگیرد که دلیل انباشته شدن ریسک های منفی در اقتصاد شود و این انباشت ریسک، در سال ۲۰۰۸ به بحران بانکداری بینجامد و جریمه نشود ، یعنی اینکه شخص مذکور skin in the game نیست و متحمل عواقب تصمیم گیریهای اشتباه خود نمی شود.
اگر شخص، بنایی باشد که خانهای می سازد و دستمزدش را میگیرد و خانه بعد از ساخت، به دلیل کم کاری یا حماقت آن بنا، بر روی ساکنینش خراب شود، باید مجبور به جبران شود و گرنه skin in the game نمی باشد.
اما این مفهوم یک طرفه و صرفاً به معنای در معرض مضرات بودن نیست.
اگر منفعت بزرگی به دلیل مدیریت شخص متوجه سازمان و مدیریت زیر مجموعه او شود و منفعتی به مدیر نرسد، باز شخص skin in the game نمی باشد، خلاصه آنکه، شخص باید هم در کارآمدی و هم ناکارآمدی سیستم تحت مدیریتش سهیم باشد، متناسب و مناسب با ناکارآمدی/ کارآمدیش، غرامت/تشویق شود.
سیستمهایی که بدین صورت طراحی می شوند، می توانند نسبت “ریسک” تصمیم گریهای مدیرانش را به حداقل برسانند.
به بهانه تحرکی که این روزها بین افراد و گروه ها بابت تعیین خود یا منتسبین به خود جهت تصدی گری پست شهرداری کوت عبدالله وجود دارد این فکر به ذهن متبادر می شود، اگر سیستم های مدیریتی ما بر اساس نوشته های نسیم نیکولاس طراحی شوند و با داشتن سیستمی که قدرت و توانایی پایش و سنجش دقیق موفقیت و عدم موفقیت مدیران را داشته باشد و بر اساس عملکرد آنها غرامت یا تشویقشان می کرد و اگر این غرامت/تشویق مدیران، متوجه گروهها و افراد معرف آنها به سیستم، جهت تصدی گری پست ها نیز وجود داشت آیا این فرد/افراد چنین مصرانه به اشغال پست ها توسط خودشان یا گزینههای معرفی شده شان عمل میکردند؟