نویسنده: ندا مشرف پور، پژوهشگر علوم اجتماعی
اگر کمی به اطرافمان توجه کنیم، به سادگی تعداد زیادی کودک را در سطح شهر در حال فروش فال یا پاک کردن شیشه و یا گدایی میبینیم. لازم نیست سوار ماشین چند صد میلیونی باشید یا مناطق خاص شهر رفت و آمد کنید تا با آنها مواجه شوید آنها تقریبا در تمام مناطق شهر هستند.
کودک کار به کودکی میگویند که در سنین زیر ۱۴ سال است و به جای انجام بازی یا تحصیل به کار گمارده میشود و به دلیل غیر قانونی بودن استفاده از کودکان در کارهای رسمی اغلب آنان به کارهایی چون تکدیگری و دست فروشی مشغول میشوند. متاسفانه تعدادی از این کودکان وارد باندهای تبهکاری میشوند و برای جابه جایی مواد مخدر از آنان سوء استفاده میشود و دختران نیز وارد محیطهای فساد و فحشا میشوند.
کار کودک در درجات مختلف در طول تاریخ وجود داشته است ، اما با آغاز سوادآموزی همگانی و تغییراتی که در شرایط کار طی صنعتی شدن به وجود آمد و ظهور مفاهیم حقوق کارگر و حقوق کودکان مورد نقد و بحث عمومی قرار گرفت. پیش از آن کودکان در زمینهای کشاورزی و کارگاههای کوچک صنعتی مشغول به کار بودند و در ازای جای خواب و غذا کار میکردند. بعد از انقلاب صنعتی و توجه به آموزش همگانی در کشورها، به کار گرفتن کودکان غیر قانونی اعلام شد و خانوادههایی که به لحاظ اقتصادی در شرایط خوبی نبودند، کودکان را برای دست فروشی و گدایی راهی خیابانها کردند. علی رغم تلاشهای صورت گرفته توسط دولتها، سازمانهای مردم نهاد و … همچنان شاهد رشد این پدیده در شهرهای بزرگ دنیا هستیم.
بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند.
در ایران نیز هر روز بر تعداد کودکان کار افزوده میشود. آمارها نشان میدهند که این کودکان از اقشار مهاجر هستند که یا از روستاها به شهرهای بزرگ همراه با خانواده مهاجرت کردهاند و یا کشور افعانستان راهی ایران شدهاند. البته فرهنگ این دو گروه با یکدیگر بسیار متفاوت است. به دلیل اهمیت و ارزش زیاد مفهوم خانواده در بین مردمان افغانستان، کودکان بعد از کار به خانه بر می گردند و شب را در کنار خانواده میگذرانند اما در گروه اول به دلیل انسجام کم خانواده احتمال جدا شدن کودک از والدین و وارد شدن به گروههای تبهکاری بیشتر است و حتی کارتن خواب شدن آنها.
فقر عامل اصلی رشد این پدیده اجتماعی است. البته طبق برخی مطالعات انجام شده ممکن است بعضی این خانوادهها به لحاظ مالی وضعیت بهتری پیدا کنند اما این باعث کار نکردن کودکان نمیشود و همچنان برای افزایش درآمد خانواده آنها را مجبور به کار میکنند.
از دیگر عوامل موثر، وجود نداشتن رابط عاطفی مستحکم در بین اعضا خانواده است، بر مبنای تحقیقات تعداد زیادی از این کودکان به دلیل نداشتن علقه و احساس تعلق عاطفی به خانواده، وجود تنشهای زیاد در خانه و نگرفتن توجه و محبت از خانواده خود، راهی خیابان میشوند و ترجیح میدهند بیشتر ساعات روز خود را بیرون از خانه بگذرانند و در این حین با افرادی آشنا می شوند که به آنها توجه نشان میدهند و یا با دادن وعدههای جذاب برای یک کودک آنها را وارد گروه خود میکنند. پر واضح است که این افراد نه از روی انسان دوستی بلکه با قصد و نیت سوء استقاده از آنها، آنها را وارد باندهای تبهکاری میکنند. برخی از این کودکان شبها به خانه باز میگردند اما کسی خبر ندارد که آنها وارد چه مسیرهایی شده اند و در طی روز با چه کسانی حشر و نشر داشتهاند.
اعتیاد یک یا هردو والد به مواد مخدر نیز از دلایل کار کردن کودکان است تا بتوانند هزینههای زندگی را به گونهای تامین کنند. تغییرات ناگهانی اقتصادی از دیگر دلایل است، خانوادههایی که در سطوح و دهکهای پایین اقتصادی زندگی میکنند در اثر تغییرات ناگهانی قیمتها با بحران اقتصادی رو به رو میشوند و برای آنکه بتوانند حداقلهای زندگی را تامین کنند به اجبار کودکان را راهی دست فروشی و تکدی گری میکنند.
از عوامل دیگر نداشتن آگاهی در زمینههای تربیت و آموزش کودکان است، اعتقاداتی که میگوید لازم نیست دختران تحصیل کنند و در سنین کم آنها را وادار به کار در خانه و سپس ازدواج میکنند و پسران در این خانوادهها سرنوشت روشن تری ندارند زیرا والدین لزومی به ادامه تحصیل آنها هم نمیبینند و آنها را برای درآوردن خرجی راهی کوچه و خیابان میکنند. جنگها و مهاجرت از کشورهای همسایه و مهاجرت از روستا به شهرها با هدف یافتن کار نیز از عوامل تشدید این پدیده است.
این پدیده یک سیکل معیوب است که زیربنای آن مسائل و مشکلات اقتصادی جامعه است. سالهاست که ارگانها، سازمانها و موسسات دولتی و مردم نهاد تلاش برای جلوگیری از ورود کودکان جدید به این سیکل هستند. اما متاسفانه مسائل و مشکلات اقتصادی کشور و همچنین نبود یک ارگان واحد برای همسوسازی سایر کارهایی که در این حوزه در حال اجراست، موجب شده تا موازی کاری و دوباره کاریهای زیادی اتفاق بیفتد. گویی کارهایی زیادی صورت می گیرد اما نه در مسیر و جهت درست و هدفمند.
امید است با حل شدن مسائل اقتصادی و افزایش آگاهی مردم پدیده کودک کار در سراسر دنیا از میان برود.
هر گونه کپیبرداری از این مقاله، با ذکر نام منبع و مؤلف آن بلامانع است. copyright©