
نوامبر 13, 2020
سکوتِ سبز
اشد مجازاتشانه به شانهی مادرش زیر چتری سیاه، خیابان را شانه میکشید. تارهای خیسش را کناری زد و گفت: مامان وقتش نرسیده که چتری برایم بخری؟ مادر نیشگونی ازش گرفت و محکم او را به تنش چسباند دخترک جیغ...

مارس 26, 2020
سه قصه کوتاه ۵۵ کلمه
(1)
تکرار
.
.
قصه تان را فریاد کنید بی وقفه، قلم را وحشی، روی سفیدی خیال رها کنید، مگر می شود جلوی فکر را گرفت.
استاد این را گفت و رفت کنار پنجره، برفها در حال آب شدن بودند، یواشکی سرکی کشید،...

مارس 13, 2020
دو قصه کوتاه ۵۵ کلمه
(1)
ای
تقصیر من نبود که! ای یک خط ممتد شد، نبایستی می زاشتمش از خطها رد شه از چهارخونه خودم، نفسش بلند بود و صداش، زدمش، افتاد، خندیدیم و خندید، اولش! ولی طولی نکشید که خنده هامون رو قورت دادیم! و من...

فوریه 4, 2020
رسالهای در مدح ارسطو و ملامت دوستیهای صورتی
فرصتي پيش آمد و البته به توصيهی دوستی فيلسوف نقبی بزنم به فلسفهی ارسطو؛ از اين باب مينويسم نقب؛ زيرا نزد خودم كمي به پيشنهاد دوستم در ذهنم خنديدم و به خود گفتم رساله و نگارشهای قبل از...