
ژوئن 11, 2020
التحرر
قَررتْ أن تغلقَ أبوابَ قلبِها وتُهاجر مِن أجل نفسها؛ فَوَضعت حقائبها على أكتافها وهاجرت. قَطفت نَجمَتُها من سماءِ المصير ووضعتها في حقيبتها كي تُنيرَ دربَها ولكن لا طريقَ آمن ولا نجمةَ تُضيء...

مارس 26, 2020
سه قصه کوتاه ۵۵ کلمه
(1)
تکرار
.
.
قصه تان را فریاد کنید بی وقفه، قلم را وحشی، روی سفیدی خیال رها کنید، مگر می شود جلوی فکر را گرفت.
استاد این را گفت و رفت کنار پنجره، برفها در حال آب شدن بودند، یواشکی سرکی کشید،...

مارس 13, 2020
دو قصه کوتاه ۵۵ کلمه
(1)
ای
تقصیر من نبود که! ای یک خط ممتد شد، نبایستی می زاشتمش از خطها رد شه از چهارخونه خودم، نفسش بلند بود و صداش، زدمش، افتاد، خندیدیم و خندید، اولش! ولی طولی نکشید که خنده هامون رو قورت دادیم! و من...

فوریه 24, 2020
حرث در رمان هرس نوشته نسیم مرعشی
در لغتنامه دهخدا هرس را به معنای بریدن شاخه های زیادی درخت معنا کرده اند٬ واین نامی است که نسیم مرعشی بر دومین تجربه داستانی خود نهاده است که در سال ۹۶ توسط نشر چشمه منتشر شده است. نویسنده در رمان هرس...

فوریه 1, 2020
به انتظار تو
به انتظارِ تو در این نشاطِ تلخِ شبانه که به دروغِ صبح وصل است با جنبشی از واژگانِ به خون آغشته
لرزان
بر صفحهی ترس نوشتم:
ای شعلهی روشن
در امتدادِ این تناقضِ مرموزِ پریشانی
آن مشعلِ اشتیاق...

نوامبر 13, 2019
نسل له شده و يك گوشه پاك و آرام
دهه چهل و پنجاه آبادان که در گرمای چهل و پنجاه درجه مي سوخت ومی گداخت و با « عجین » سنت و مدرنیته در « تنور» کار و صنعت نفت و سياست قصه ها را مي پخت . نویسندگانی چون ناصر تقوایی , ابراهیم گلستان , شهر نوش...

آگوست 16, 2019
چه زود دیر می شود !
پیرزن چادرش را بر سر کرد. عصای قدیمی خود را در میان انگشتانش فشرد و به آرامی از خانه اش خارج شد... به سختی اما پر امید قدم بر می داشت... دلش دیدار تنها فرزندش را می خواست... یک سالی می شد که او را ندیده...

آگوست 13, 2019
خلاقیت المتنبی
احمد بن حسين معروف به المتنبي ، گویند این لقب یعنی المتنبی را خود انتخاب کرد ، معنایش پیام آور است و دلیلش از این نام گذاری این بود که درست است که پیام آوران وحی به دیار حق شتافتند و وحی خاتمه یافته...

آگوست 10, 2019
هایکو
۱
در جیب کاپشنم
سیگاری از پارسال،
آن بهمن سرد
۲
روز عشّاق،
از آن سوی پرچین
بوی گلِ رُز
۳
صبح زمستانی،
بخار دهان نامحرم
در بخار دهانم!
۴
زنگ تفریح،
پُر می شود بوفه
با زبان...

آگوست 7, 2019
کماکان زن
سرگرم زندگی ام بودم زمانی که روح آشفته و بی قرار شخصیت اصلی کتاب آمد، دستم را گرفت و من را پای نوشتن داستان زندگی اش نشاند.شرایط روحی نه چندان خوبِ آن روزها بیشتر از آنکه بخواهد به نوشتن تشویقم کند...